«شکست مذاکرات محرمانه با آمریکا، علت واکنش تند احمدینژاد»
۱۳۸۹ مهر ۱۴, چهارشنبهبرخی منابع خبری از جمله روزنامهی اسرائیلی هاآرتص ادعا کردهاند، که نمایندگان ایران و آمریکا در هفتههای گذشته در نیویورک بهصورت پنهانی مذاکره داشتهاند. برخی تحلیلگران نیز میگویند چنین مذاکراتی احتمالا وجود داشته اما شکست خورده است. رضا تقیزاده، تحلیلگر مسائل سیاسی در بریتانیا معتقد است «عکسالعمل تند همراه با فحاشی محمود احمدینژاد نسبت به دولت و ملت آمریکا، عصبانیت او از شکست این مذاکرات است.»
آقای تقیزاده، براساس برخی خبرهای غیررسمی که خود شما نیز به آن اشاره کردید، گویا مذاکرات پنهانی در نیویورک بین مقامات دولتی ایران و آمریکا وجود داشته است. این خبرها تا چه حد از صحت و سقم برخوردار است؟
ببینید، حتی وقتی در مناسبات دو دولت شرایط بسیار بدی حاکم است، نوعی تماسهای غیرمستقیم سیاسی را ادامه میدهند. حتی کشورهایی مثل آمریکا قبل از انقلاب وقتی با دولت ایران روابط بسیار نزدیکی داشتند، با مخالفین هم در ارتباط بودند. تماس سیاسی ایران با آمریکا ضمن قطع رابطه در طول سی سال گذشته هرگز قطع نشده است. در بعضی موارد این تماسهای محرمانه تماسهای بسیار خبرسازی شدند یا تماسهای بسیار مهمی بودند.
این تماسها از زمانی شروع شد که آقای ابراهیم یزدی بهعنوان اولین وزیر خارجه در دولت موقت روی کار آمد و در الجزایر با مشاور امنیت ملی وقت آمریکا، آقای برژینسکی، ملاقات کرد. آخرین این تماسها، سال قبل بود که یکی از دیپلماتهای ارشد بازنشستهی آمریکایی اعلام کرد که شخصاً در این مذاکرات حضور داشته است.
مشاور نزدیک و ارشد آقای احمدینژاد، مجتبی ثمرههاشمی مسئولیتاش تدارک همین گفتوگوهای محرمانه بود. در دور اخیر هم، قبل از اینکه محمود احمدینژاد و و هیئت همراهش به نیویورک بروند، مقدماتی برای انجام این گفتوها در نیویورک فراهم شده بود. عصبانیت بیحد آقای احمدینژاد نشان میدهد که خواستههای ایشان در جهت پیشبردن این گفتوگوها و ارتقای سطح گفتوگوها برآورده نشده و حالا آقای احمدینژاد با عکسالعمل تند نسبت به نتایج این گفتوهای معوق مانده یا به نتیجه نرسیده، عکسالعمل نشان میدهند.
شاید ایران مایل بود ضمن انجام گفتوگو با آمریکاییها، شاهد این باشد که فشارهای خارجی هم علیه ایران بهخصوص فشارهای جامعه اروپا و تحریمهای یکجانبهی آمریکا قطع شود. آمریکا با توجه به سابقهی بد مناسباتی که با دولت فعلی داشته و خلاف وعدههایی که این دولت کرده است، نمیخواهد فشارهایی را که میبیند علیه این دولت مؤثر واقع شدهاند را قطع کند. به این علت طبیعی است که میبینیم عکسالعمل رئیس دولت ایران، عکسالعمل تندی است که البته ایشان در بروز این عکسالعمل نزاکت سیاسی را هم کنار میگذارد و تقریباً به فحاشی و استفاده از کلمات ناهنجار در مقابل یک ملت خارجی یا دولت خارجی استفاده میکند.
تحلیلگران سیاسی معتقدند که دولت آقای احمدینژاد بسیار علاقهمند است که آغازکنندهی گفتوگوی بین ایران و آمریکا بعد از سی سال، دولت او باشد. از طرفی احمدینژاد در صحن علنی سازمان ملل سخنانی جنجالی در بارهی واقعه ۱۱ سپتامبر بر زبان آورد و از طرفی هم اظهارات وزیر خارجه ایران را داریم که گفت: «تهران به پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان پیشنهاد داده بود که در نیویورک در سطح وزیران خارج گفتوگو کنند، اما این درخواست از سوی آنها رد شده است.» این اظهارات متناقض را شما چه طور تفسیر میکنید؟
آمریکا هم علاقهمند به گشودن باب مذاکره با ایران است ولی بهعلت سوءسابقهی نمایندگان ایران، خلف وعده و انجام ندادن تعهداتی که در مذاکرات مقدماتی با جامعه جهانی داشته است، این اعتماد متقابل بین دو طرف یعنی ایران و جامعه جهانی، از بین رفته است. در شرایط فعلی آقای احمدینژاد میل دارد که دیپلماسی خارجی ایران را شخصاً اداره کند، مذاکرات با جامعهی اروپا یا آمریکا را هم شخصاً هدایت کند.
ولی آمریکا چنین آمادگی را ندارد. آقای اوباما در شرایط فعلی آمادهی گفتوگو و روبهروشدن با آقای احمدینژاد نیست و این نهایت خواستهی آقای احمدینژاد است. بعد از ارسال نامههای دوگانه به باراک اوباما از سوی محمد احمدینژاد، این علاقه دیگر پوشیده نیست. برای آقای اوباما بهعنوان رئیس جمهور آمریکا هیچ امتیازی نیست که روبهروی آقای احمدینژاد بنشیند و به مذاکراتی بپردازد که در نهایت نتیجهای نخواهد داشت. آقای احمدینژاد، حتی در صورت قبول تعهد، قادر نخواهد بود که نظام سیاسی ایران را پشت سر خودش در مقابل تعهداتی که انجام داده است هماهنگ کند.
ایران در هیچ زمینهای در جامعه جهانی به توافق نهایی نرسیده و سابقهی گفتوگوهایش حتی در سطح کارشناسی هم سابقهی روشنی نبوده است که جامعه جهانی از جمله اروپا و آمریکا را قانع کند که میشود این مذاکرات را به سطح بالاتری انتقال داد. به همین علت مذاکرات مقدماتی که در نیویورک انجام شد، آقای احمدینژاد قصد داشت نهایتاً هدایت آن را شخصاً بهعهده گیرد، به نظر من این مذاکرات با شکست روبهرو شد.
آقای تقیزاده، این که باراک اوباما رسیدگی به پروندهی ایران را به هیلاری کلینتون واگذار کرده است، در مناسبات سیاسی چه مفهومی برای طرف ایرانی میتواند داشته باشد؟ در حالی که میدانیم مواضع خانم کلینتون نسبت به ایران مواضع سختگیرانهتری نسبت به مواضع آقای اوباما است.
آقای اوباما رفتارهای دولت خودش را بنابر سلیقهی مورد انتظار دولت ایران تنظیم نمیکند. او مردی است که بههرحال مدیریت بزرگترین قدرت دنیا را بهعهده گرفته است و در تقسیم وظایف شخصیاش این اختیار با اوست. با توجه به توافقی که حتماً هنگام تشکیل کابینه در درون حزب دموکرات و بین مشاوران آقای اوباما صورت گرفته است، مسائل سیاست خارجی به وزیر خارجه سپرده میشود. این کاری است بسیار طبیعی. درست است که مناسبات خانم کلینتون با ایران مناسبت خیلی دوستانهای نیست ولی جامعهی درونی آمریکا او را نه بهعنوان یک سیاستمدار دست راستی که بهعنوان یک سیاستمدار عملگرا میشناسند.
حسین کرمانی
تحریریه: فرید وحیدی