1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

جابه‌جایی قدرت در روسیه

۱۳۸۷ فروردین ۲۸, چهارشنبه

تحولات سیاسى در روسیه یکى از موضوعات مهم روزنامه هاى اروپا در روز چهارشنبه ۱۶ آوریل است. مفسران پایان دوران ریاست جمهورى پوتین را تنها به مثابه جابجایى قدرت ارزیابى کرده و انتظار تغییرات اساسى در سیاست روسیه را ندارند.

https://p.dw.com/p/Dj4y
پوتین "دبیرکل" می‌شود
پوتین "دبیرکل" می‌شودعکس: AP

روزنامه آلمانى ”مرکیشه اودر تسایتونگ“ درباره نقش جدید پوتین در سیاست روسیه مى نویسد:

«نخست وزیران گذشته روسیه براى یلتسین و پوتین بیشتر شبیه به مدیران فرمایشى بودند که تنها براى صرف صبحانه معمولاً در مقابل دوربین ظاهر مى شدند. بنا به قانون اساسى، مقام ریاست جمهورى در روسیه از موقعیت قدرتمندى برخوردار است. با قدرت گیرى مدویدف در کاخ کرملین، این مسئله بطور صورى تغییرى نخواهد یافت. اما بطور واقعى جابجایى اساسى در وضعیت قدرت رخ خواهد داد. این جابجایى قدرت مربوط به شخص پوتین است که به عنوان نخست وزیر آتى و رهبر "حزب روسیه متحد " تمام اهرم هاى قدرت را در اختیار خواهد داشت.»

روزنامه ”ورت“ چاپ لوکزامبورگ درباره انتخاب ولادیمیر پوتین به عنوان رهبر "حزب روسیه متحد " چنین نظر می‌دهد:

«پوتین در سازمان جاسوسى کا گ ب آموزش دیده است. بدین دلیل پوتین، رئیس جمهور فعلى روسیه، آشنا به توانایى و ضعف هاى ساختارى در یک حزب بزرگ کمونیستى در کشورى بسیار پیچیده و پهناور، شبیه به یک قاره، نیز مى باشد. روسیه کشورى است که هیچگاه امکان تجربه دمکراسى سالمى را نداشته است. و به احتمال زیاد در آینده نزدیک نیز این تجربه را بدست نخواهد آورد. اما برغم این امور، پوتین سیاستمدارى شناخته شده است که روى وى مى توان حساب کرد. بدین لحاظ شاید پوتین خطر کمترى براى اروپا و جهان داشته باشد. اما این وضعیت براى مردم روسیه چگونه است؟ فساد و رشوه خوارى جاى کمونیسم را در روسیه گرفته است، ولى ساختار قدرت یک حزب دولتى همچنان پا برجاست و برجا خواهند ماند. شاید به همین خاطر، پیوند و ترکیب مقام جدید حزبى پوتین با پست نخست وزیرى یادآور دوران گذشته در شوروى است. مسئله اساسى حفظ قدرت و پاسدارى از منافع اقتصادى است.»

روزنامه ”تاگس تسایتونگ“ چاپ آلمان در بررسى خود از تحولات سیاسى در روسیه مى نویسد:

«پوتین براى تحکیم مناسبات حکومت خود ساخته اش دست به اقداماتى زده، که بر خلاف منطق فعلى کارکرد قدرت در روسیه است. "قدرت عمودى" که مشخصه رهبر کاخ کرملین بود، حال توسط خود پوتین متزلزل گشته است. گرچه اساساً تاثیرات قدرت عمودى مبالغه آمیز است با این وجود سبب ایجاد وفادارى به قدرت مى شود. اما در این وفادارى جایى براى قدرت دوگانه وجود ندارد. ترس از گشایش سیستم میتواند بطور ناخواسته فضایى را براى شکل گیرى تکثر سیاسى ایجاد کند. اما امکان بن بست سیستم سیاسى نیز وجود دارد. در روسیه همه چیز ممکن است.»

روزنامه آلمانى ”فرانکفورتر روندشاو“ درباره نقش آتى پوتین به عنوان "رهبر ملى" روسیه مى‌نویسد:

«نمایندگان "حزب روسیه متحد" با اتفاق آرا پوتین را براى چهار سال به عنوان دبیرکل حزب خود برگزیدند. با پذیرش این سمت از سوى وى ، پوتین بطور رسمى دبیرکل این حزب شد، اما پوتین کار در این سمت را پس از پایان دوره ریاست جمهورى خود آغاز خواهد کرد. همکاران پوتین حتا پیش از انتخاب وى به رسانه ها تفهیم کردند که پوتین نه تنها هدایت حزب ، بلکه به عنوان "رهبر ملى" هدایت کل روسیه را بر عهده خواهد داشت. اما به نظر برخى تحلیل گران گسترش قدرت پوتین به عنوان نخست وزیر آتى روسیه مى تواند تنها جلوه اى ظاهرى داشته باشد. حزب روسیه متحد، به مثابه پایه قدرت پوتین، یک حزب کلاسیک و با سابقه نیست، بلکه تنها متشکل از نمایندگان کارکنان دولتى و صاحبان صنایع مى باشد. این حزب بدون ایدئولوژى و بى بهره از اعضاى ثابت است. دو میلیون عضو ظاهرى این حزب از روى فرصت طلبى و به اجبار به عضویت آن در آمده اند. در صورت اقتضاى منافع اعضاى حزب مى تواند وفادارى خود را به جاى پوتین به مدویدف، رئیس جمهور آتى این کشورابراز دارند.»

شهرام اسلامی