1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

ایرنه نمیروفسکی، نویسنده‌ی یهودی "یهودی ستیز"

۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

نمیروفسکی در آستانه‌ی انقلاب اکتبر روسیه، همراه خانواده‌اش به فرانسه گریخت تا از پی‌آمدهای مرگبار این انقلاب در امان بماند. ۲۵ سال بعد به چنگ نیروهای اشغال‌گر هیتلری در پاریس افتاد و در اردوگاه مرگ "آشویتس" جان سپرد.

https://p.dw.com/p/NYpJ
روی جلد کتاب "ایرنه نیمروفسکی ـ یک زندگی‌نامه" از اولیویه فیلیپن و پاتریک لینهارد
روی جلد کتاب "ایرنه نیمروفسکی ـ یک زندگی‌نامه" از اولیویه فیلیپن و پاتریک لینهاردعکس: Albrecht Knaus Verlag

چندی است که رمانی به نام "دیوید گولدر" که در سال ۱۹۲۹ نوشته شده، در صدر فهرست کتاب‌های پرفروش چندین مؤسسه‌ی فرهنگی آلمان قرار گرفته است. "دیوید گولدر"، اولین رمان نویسنده‌ی ‌فرانسوی، خانم ایرنه نمیروفسکی، در زمان انتشار خود در سال ۱۹۳۰ یک شبه او را به شهرت جهانی رساند. مشابه همان شرایطی که حدود هشتاد سال پیش محبوبیت این کتاب را سبب شد، امروز نیز بر جریان فروش غیرمتعارف آن ‌‌تأثیر گذاشته است: شرایط اقتصادی و سیاسی زمان انتشار رمان و یهودی بودن قهرمان آن. انتشار زندگی‌نامه‌ی این نویسنده‌ی جنجال‌برانگیز دوباره نام او را به سر زبان‌ها انداخته است.

Irene Nemirovsky mit ihren Töchtern
ایرنه نمیروفسکی با دو دخترش دنیس و الیزابتعکس: Albrecht Knaus Verlag

بحران اقتصادی: دیروز و امروز

"دیوید گولدر" نمیروفسکی، یهودی بدطینتی است که از راه خرید و فروش قانونی و غیرقانونی نفت ثروتی بهم‌زده و درصدد است آن را به هر قیمتی شده، حفظ کند. ایرنه نمیروفسکی، دست‌نویس رمان را که در ۲۶ سالگی نوشته بود‌، در سال ۱۹۲۹ با نام مستعار به بنگاه انتشاراتی برنارد گراس در پاریس فرستاد. صاحب انتشاراتی چنان مجذوب سرگذشت "دیوید گولدر" شد که بلافاصله در صدد یافتن نویسنده‌ی آن برآمد و پس از پی‌بردن به هویت واقعی او کتاب را منتشر کرد. بحران فلج‌کننده‌ی اقتصادی و شرایط وخیم سیاسی آن زمان که "جمعه‌ی سیاه ۲۵ اکتبر سال ۱۹۲۹" را درپی داشت، به محبوبیت این رمان صد چندان افزود. نمیروفسکی این شرایط دشوار را که دیوید گولدر برای انباشتن ثروت به عنوان "شرخر" از آن سود می‌جوید، در رمان خود به خوبی به تصویر کشیده است؛ شرایطی که بی‌شباهت به وضعیت اقتصادی ـ سیاسی کنونی نیست.

کشف دوباره‌

سرگذشت غم‌انگیز ایرنه نمیروفسکی که از مهاجران روس ـ یهودی مقیم پاریس بود، در "کشف" دوباره‌ی او در حال حاضر هم بی‌تأثیر نبوده است: نمیروفسکی که با خانواده‌ی متمولش در سال ۱۹۱۷ از پی‌آمدهای مرگبار انقلاب اکتبر روسیه گریخته بود و به فرانسه پناهنده شده بود، در ۱۳ ژوئن سال ۱۹۴۲ از سوی مأموران امنیتی نیروهای اشغال‌گر آلمان هیتلری دستگیر شد و یک ماه بعد در اردوگاه مرگ "آشویتس" در حالی که ۳۹ سال بیشتر نداشت، از جهان رفت. در شناسنامه‌‌ی نمیروفسکی، کنار مُهر "باطل شد"، دستی با خطی کج و کوله نوشته بود: بی‌وطن. کشور فرانسه، در خواست تابعیت او را هرگز نپذیرفت، هرچند نمیروفسکی خود را نویسنده‌ای فرانسوی می‌خواند و بسیاری از روشنفکران این کشور نیز در آن زمان از خواست او پشتیبانی می‌کردند. در یادداشتی از نمیروفسکی می‌خوانیم: «خدای من، این مملکت با من چه می‌کند؟ مرا از خود می‌راند... این را به حساب سنگدلیش بگذاریم و به تماشا بنشینیم که چطور زندگی و حیثیتش را از دست می‌دهد.»

Irene Nemirovsky
ایرنه نمیروفسکی در سال‌های جوانیعکس: Albrecht Knaus Verlag

تصویر کلیشه‌ای یک یهودی

سنگدلی یکی از ویژگی‌هایی است که "دیوید گولدر"، شخصیت اصلی رمان نمیروفسکی، به کمال دارد. فصل اول این رمان با گفت‌وگویی بین گولدر و سیمون مارکوس که ۲۶ سال است با او شریک است، آغاز می‌شود. مارکوس که در خرید سهام شرکتی بین‌المللی بی‌گدار به آب زده و ورشکسته شده است، از گولدر می‌خواهد برای نجاتش، سهام نفتی قرقیزستان او را بخرد. گولدر این معامله را از آن‌جا که برای او سودآور نیست‌، رد می‌کند و مارکوس دست به‌خودکشی می‌زند ...

شخصیت "دیوید گولدر"، نمونه‌ی بارز تصویری کلیشه‌‌ای از یک یهودی است: بدطینت، خسیس، پول‌دوست، بی‌ملاحظه... به همین دلیل هم ایرنه نمیروفسکی پس از انتشار رمان از سوی منتقدان فرانسوی که به "یهودی‌ستیزی" متهم می‌شد. پاسخ نمیروفسکی: «من تنها، چیزهایی را نوشته‌ام که می‌شناسم. یهودی‌های تاجر این طوریند.» نمیروفسکی همراه این استدلال، توضیح می‌دهد که در رمانش نخواسته به دنیای مذهبی یهودیان بپردازد، بلکه روابط اقتصادی آنان را مدنظر داشته است. این نویسنده‌ی جنجال‌برانگیز پس از قدرت‌گیری ناسیونال‌سوسیالیسم در اروپا کمی تغییر عقیده داد و نوشت: «اگر هنگام نوشتن این رمان هیتلری در کار بود، خصوصیات دیوید گولدر را کمی تعدیل می‌کردم.»

دوران اشغال فرانسه

نمیروفسکی، دوره‌ی اشغال فرانسه از سوی ارتش هیتلری را هم تجربه کرد. او در این زمان به نوشتن رمان دیگری پرداخت و در آن، شرایط اجتماعی ـ سیاسی فرانسه‌‌ی تحت تسلط نیروهای اشغالگر را دستمایه قرار داد: Suite française . این رمان ناتمام عشقی، قرار بود در پنج فصل نگاشته شود. نمیروفسکی در حال نوشتن آخرین برگ‌های فصل دوم با عنوان "نرم" بود که دستگیر شد و در ۱۹ اوت سال ۱۹۴۲ در اثر بیماری تیفوس چشم از جهان بربست. این نویسنده‌ی یهودی که جانش همواره در خطر بود، هنگام نگارش رمان در روستایی نزدیک پاریس و در همسایگی سربازان آلمانی زندگی می‌کرد. او در بخش اول این رمان با عنوان "توفان"، به فرار روشنفکران و ثروتمندان پاریسی می‌پردازد که از بیم گرفتار شدن به دست مأموران امنیتی نیروهای اشغالگر هیتلری در ژوئن سال ۱۹۴۰ از شهر و از کشورشان می‌گریزند. بخش دوم به استقرار واحدی از این نیروها در روستای کوچکی به نام "بوسی" می‌پردازد. رابطه‌ی مردم عادی با نیروهای اشغالگر، موضوع اصلی این فصل است که در مرکز آن عشقی پرشور میان یک افسر آلمانی و یک زن فرانسوی متمول قرار دارد. زندگی‌نگار فرانسوی نیمروفسکی، اولیویه فیلیپن، در باره‌ی موضوع این رمان می‌‌نویسد: «تأملی دقیق در پستی فرانسوی‌ها و شرح جامع چند حرکت جسارت‌آمیز مردم عادی این کشور در سال ۱۹۴۰.» فیلیپن، قضاوت نیمروفسکی درباره‌ی آلمانی‌‌ها را به‌ویژه، "قابل توجه" می‌خواند: «آلمانی‌ها دشمن ما بودند، ولی از هرچه بگذریم، آدم هم بودند.»‌ رمان Suite française برای اولین بار در پائیز سال ۲۰۰۴ در پاریس منتشر شد و مهم‌ترین جایزه‌ی ادبی فرانسه را از آن نیمروفسکی کرد که ۶۲ سال پیش درگذشته بود.

Nemirovsky Manuskript vom Roman Suite francaise
دست‌نوشته‌های "کشف‌شده‌"ی ایرنه نمیروفسکیعکس: Albrecht Knaus Verlag

کشف دست‌نویس

این که رمان Suite française پس از گذشت حدود ۶ دهه دوباره کشف شد، به زندگی تلخ و پرماجرای نویسنده‌ی آن نیز برمی‌گردد. دست‌نویس این رمان در اختیار دو دختر نیمروفسکی، دنیس و الیزابت، قرار داشت. دنیس و الیزابت، دوران جنگ و اشغال فرانسه را به سختی و با فرار از این مخفیگاه به مخفیگاه دیگر پشت‌سر گذاشته‌بودند. این دو پس از جنگ به سراغ مادربزرگ ثروتمند خود که در آپارتمان بزرگی در ایتالیا زندگی می‌کرد، می‌روند تا از او کمک بگیرند. از آنجا که رابطه‌ی مادربزرگ با ایرنه نمیروفسکی چندان دوستانه نبود، مادربزرگ نوه‌ها را با چمدانی که از مادرشان به‌جا مانده بود، روانه‌ی "خانه‌ی بی‌سرپرستان" می‌کند. دنیس و الیزابت به تصور این که تنها طرح‌ها و یادداشت‌های روزانه‌ی ایرنه نمیروفسکی در چمدان است، آن را در گوشه‌ای پنهان و چون گنجی از آن پاسداری می‌کنند. تنها در سال ۲۰۰۴، وقتی تصمیم می‌گیرند دست‌نوشته‌های مادر را در اختیار یک آرشیو ادبی قرار دهند، مطالب آن را به دقت می‌خوانند و به این "کشف" بزرگ دست می‌یابند.

دو زندگی‌نگار فرانسوی، اولیویه فیلیپن و پاتریک لینهارد، با استفاده از همین آرشیو کتاب "ایرنه نیمروفسکی ـ یک زندگی‌نامه" را به زبان فرانسه به رشته‌ی تحریر درآورده‌اند ونام این نویسنده‌ی پرکار را که منتقد ادبی "نیویورک‌تایمز" او را "صاحب قلمی به قدرت بالزاک و داستایوسکی" خوانده، دوباره مطرح کرده‌اند.

FF/FW

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه