1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

یک ایرانی در تل‌آویو

مصاحبه‌گر: ب. امید۱۳۸۷ اردیبهشت ۳, سه‌شنبه

فرهاد مرادیان، وبلاگ نویس ایرانی‌ای است که در تل‌آویو زندگی می‌کند. او در مصاحبه با دویچه وله می‌گوید: «هر وقت سران هرکدام از این دوکشور، دیگری را تهدید می‌کند، من احساس می‌کنم که از دو جانب تهدید شده‌ام.»

https://p.dw.com/p/DmqU
فرهاد مرادیان
فرهاد مرادیان:هویت من پیوسته ایرانی خواهد بود و این واقعیتی است غیر قابل تغییرعکس: Farhad Moradian
"کافه گینزبورگ"، وبلاگی است که فرهاد مرادیان، از سال ۲۰۰۶ به راه انداخته است.
وبلاگ کافه گینزبورگ
وبلاگ کافه گینزبورگعکس: cafeginsburg
این وبلاگ تصویر روشنی از زندگی جامعه‌ی ایرانیان مقیم اسرائیل به‌دست می‌هد که با هویتی دوگانه، می‌کوشد، روابط دوستانه و صلح‌جویانه‌ای با "میهن د وم" خود برقرار کند. با فرهاد مرادیان در باره‌ی این زندگی در اسرائیل، مسئله‌ی یهودی‌ستیزی و داوری‌ها و پیش‌داوری‌‌ها در مورد جامعه‌ی یهودیان ایرانی در این کشور به گفت‌وگو نشسته‌ایم:

دویچه وله: به زودی ۶۰ سالگی تأسیس اسرائیل فرا می‌رسد. شما هم آن را جشن می‌گیرید؟ چرا و چگونه؟

پرسش جالبی است. ستیز حکومت ایران با اسرائیل و از طرفی علاقه شدید من به زادگاهم ایران، دلایلی بر آن نیستند که من این مراسم را برگزار نکنم. همانطور که با وجود ستیز حکومت ایران با آمریکا، ایرانیان مقیم آمریکا، مراسم ملی آمریکا، از جمله سالروز برپائی آمریکا را هر ساله برگزار می‌کنند.

تل آویو، بزرگداشت مولانا
تل آویو، بزرگداشت مولاناعکس: Farhad Moradian

شک نیست که وجود کشور اسرائیل برای یهودیان سراسر دنیا همانند سند بیمه‌ای است برای حفظ جان و منافع آنها در مقابل پدیده‌های یهود ستیزی که دربرخی از نقاط دنیا چه به‌صورت آشکار و چه در خفا وجود دارد. این پدیده‌ها در برخی از نقاط حتا توسط عناصری از رژیم و یا رهبران گروه‌های مختلف، به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم‌، حمایت می‌شوند. همراه با این موضوع و با در نظر گرفتن این امر که تأسیس این کشور با تصویب سازمان ملل امکان پذیر شده است‌، مثل تعداد زیادی از شهروندان اسرائیل، خواهان بازگرداندن حقوق مردم فلسطین از راه مذاکرات مسالمت‌آمیز وپایان جنگ و خونریزی در این منطقه هستم.

گروه‌های زیادی در اسرائیل مخالفت خود را از برپائی مراسم مجللی که قرار است به این مناسبت برپا شود، اعلام داشته‌اند. این گروه‌ها دلیل مخالفت خود را افزایش فقر در سطح جهانی اعلام کرده‌اند که کشور اسرائیل هم از این امر مبرا نیست. من هم یکی از امضا کنندگان بیانیه‌ای در این زمینه هستم و بنابراین از تعطیلی این روز، فقط به رفتن به پیک نیک همراه با آشنایان اکتفا می‌ کنم.

شما با این که پس از انقلاب از ایران خارج شدید و در تل‌آویو زندگی می‌کنید، هنوز خود را "ایرانی" می‌دانید. ستیز حکومت ایران با اسرائیل چه تاثیری بر افکار شما دارد؟

هویت من پیوسته ایرانی خواهد بود و این واقعیتی است غیر قابل تغییر. در اعماق وجودم خودم را ایرانی می‌دانم. همچنین، نه تنها در اسرائیل، بلکه در هر نقطه از دنیا که باشم از نظر دیگران هم یک ایرانی هستم و علاوه بر باطنم، ظاهرم هم این واقعیت را فریاد می‌زند.

کوششم از بدو دوری از ایران در حفظ زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی بوده است. برای همزیستی بهتر در یک اجتماع جدید، شناخت آن اجتماع و شناخت آداب و رسوم مردم آن و به‌کار بردن آن‌ها در آن اجتماع، امری است ضروری. همراه با پیروی از این امر، مثل اکثریت ایرانیان مقیم اسرائیل آداب و رسوم و سنت‌های معمول در ایران را حفظ کرده‌ام. بهترین اشعار مورد علاقه‌ام همانا از حافظ، مولانا، فردسی، نیما، فروغ‌، مشیری و . . . است. سفره هفت سین‌ام در عید نوروز پابرجاست. تبریک نوروز را بین دوستان و آشنایان رد و بدل می‌کنیم. مراسم دیگر هم، مثل شب یلدا هر ساله برپاست.

ماکت تخت جمشید در یکی از موزه‌های اسرائیل
ماکت تخت جمشید در یکی از موزه‌های اسرائیلعکس: Farhad Moradian

در حاشیه می‌خواهم بگویم که هر از گاهی، همایش‌های گوناگونی در زمینه ادبیات فارسی توسط جامعه ایرانیان مقیم اسرائیل، بر پا می‌شود؛ از جمله بزرگداشت مولانا و شب‌های شعر. شب شعری که این اواخر در آن حضور داشتم، شب شعری بود با عنوان "بزرگداشت رهی معیری" که دو هفته پیش برپا شد.

به عنوان یک ایرانی مقیم اسرائیل، باید بگویم که ستیز حکومت ایران با اسرائیل باعث تشنج شدید در افکار و احساسات من می‌شود. ریشه این ستیز مثل ریشه‌های ستیزهایی که بر علیه گروه‌های مختلف در داخل مرزهای ایران به‌وجود آمده است، از کوشش رژیم برای بازگرداندن تاریخ به عقب و سوء‌استفاده از مسائل و قوانین دیرین، یا تفسیر غلط آنها سرچشمه می‌گیرد. همچنین این ستیز، دست‌آویزی است برای حکومت ایران که به‌وسیله آن، افکار شهروندان را از پرداختن به مشکلات روزمره منحرف کند.

هر وقت سران هرکدام از این دوکشور، دیگری را تهدید می‌کند، من احساس می‌کنم که از دو جانب تهدید شده‌ام. با وجود این‌که این سران را، نماینده خودم یا ملت خودم نمی‌دانم. این سران چنان بسادگی کلماتی مثل "نابود ساختن" یا "با خاک یکسان کردن" را به‌کار می‌برند، انگار صحبت از جان میلیون ها انسان نیست.

بر اساس تجربه‌ی شما، آیا ایرانیان غیر یهودی مثل حکومت جمهوری اسلامی، دشمنی عمیقی با اسرائیل دارند؟ آیا می‌شود از وجود پدیده‌ای به نام یهودستیزی در ایران حرف زد؟

حکومت ایران از شخصیت‌های کاذبی تشکیل شده است که وجه مشترکی با ایرانیان ندارند. پندارشان، پندار مردم ایران نیست، گفتارشان با گفتار ایرانی شباهتی ندارد و کردارشان، خلاف کردارهائی است که شایسته ایرانیان اصیل است. از این رو، در بررسی هر موضوع، ایرانیان جدا و رژیم ایران جدا هستند. امروزه بیشتر و بیشتر این تفاوت در سراسر دنیا شناخته شده است. سیاستمداران و رسانه‌های گروهی روی این تفاوت تأکید می‌کنند و مردم دنیا هم از آن آگاهند.

مرکز پژوهش‌های ایرانی در تل‌آویو
مرکز پژوهش‌های ایرانی در تل‌آویوعکس: Farhad Moradian

مذهبیان افراطی، قوانین و آنچه مربوط به دین باشد را بدون چون و چرا می‌پذیرند وگفته‌های رهبران دینی را بدون تجزیه و تحلیل قبول دارند. مذهبیان افراطی تمام ادیان، این خصوصیت مشترک را دارند. حکومت ایران از ابتدا سعی داشته که از این خصوصیت برای پیشبرد هدف‌های سیاسی‌اش بهره بگیرد و بر طبق خط مشی سیاسی‌ای که انتخاب کرده، ریشه دشمنی با اسرائیل را عمیق کند که شاید نزد عده‌ای معدود، موفقیتی هم کسب کرده است.

من می‌دانم که بیشتر مردم ایران، ستیزی با اسرائیل ندارند و به اسرائیل مثل سایر کشورها نگاه می‌کنند. اگر گهگاه انتقاداتی در مورد اسرائیل از آنها به‌گوش می‌رسد، این را دلیل بر دشمنی آنها نمی‌دانم، چون نظیر این انتقادات را شهروندان اسرائیلی هم می‌کنند.

در سراسر تاریخ ایران، شاهد پدیده یهود‌ستیزی هستیم. این پدیده در دوران سلطنت سلسله‌های مختلف شدت و ضعف داشته است. شخصا در دوران زندگی‌ام در ایران، با این پدیده روبرو می‌شدم. اما آن زمان هم می‌شد پی برد که این پدیده، ریشه عمیقی ندارد و بارها برایم اتفاق می‌افتاد که همان فرد که به من پرخاش می‌کرد، بعد از مدتی به دوست صمیمی‌ام تبدیل می‌شد. در ایران امروز، به غیر از آن عده معدودی که گفتم، به نظر می‌رسد، روابط کاملا دوستانه‌ای، به‌خصوص بین نسل جوان، بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های دینی، وجود دارد.

بهترین دوستانم از زمانی که در ایران بودم تا به امروز دوستان مسلمان ایرانی‌ام هستند که البته باید بگویم که آنچه ما را به‌هم نزدیک می‌کند، همانا تعلق ما به ایران است.

اسرائیلی‌هایی که شما با آن‌ها سر و کار دارید، چگونه با شما به عنوان کسی که از ایران برخاسته، برخورد می‌کنند؟ در مورد جامعه‌ی یهودیان ایرانی در اسرائیل چه داوری‌ها و پیش‌داوری‌هایی وجود دارد؟

تا کنون با برخورد خاصی از جانب اسرائیلی‌ها به خاطر ایرانی بودنم، چه در محیط کار و چه در محیط زندگی، مواجه نشده‌ام. حس کنجکاوی در اسرائیلی‌ها بسیار قوی است که به آن معروفند و پرسشهای آنها بیشتر در مورد فرهنگ و ادبیات ایران است. وقتی با ترجمه اشعار حافظ و مولانا که از راه تارنماهائی که به آنها معرفی می‌کنم، آشنا می‌شوند، بسیار شیفته آنها می‌شوند.

در اسرائیل امکان پیشرفت برای هر فرد به‌طور مساوی وجود دارد. تعداد ایرانی‌ها که بنا به استعداشان به درجه‌های بالا رسیده‌اند، کم نیست. اگر در گذشته بیشتر در تجارت موفق بوده‌اند، امروزه در تمام زمینه ها فعالیت دارند و به سمت‌های برجسته‌ای رسیده‌اند.

سفره هفت‌سین ایرانی-اسرائیلی‌ها
سفره هفت‌سین ایرانی-اسرائیلی‌هاعکس: Farhad Moradian

باید اضافه کنم که مثل جوامع دیگر، در اینجا هم به‌ندرت افرادی پیدا می‌شوند که می‌اندیشند که سعی در تحقیر دیگران کردن، آنها را به مقام‌های بالاتری در جامعه می‌رساند. این مثل همان گفته "شهرستانی‌ها در مقابل تهرانی‌ها" است که در ایران گاهی شنیده می‌شد. این افراد تعدادشان بسیار کم است و افکارشان در پیشرفت هیچ جامعه‌ای تأثیر ندارد.

شما در وبلاگ‌تان می‌نویسید که همیشه در رویای بازگشت به ایران هستید. دلتان بیشتر برای چه چیز ایران تنگ می‌شود. ایرانی که شما مایلید در آن زندگی کنید، چه مشخصاتی باید داشته باشد؟

دلتنگیم به خاطر انسانها و مکان‌هاست. با این‌که دوستان قدیمی‌ام ایران را ترک کرده‌اند، اما الان هم دوستان فراوانی در آنجا دارم که یکی از آرزو های بزرگم، بودن کنار آنها و ملاقات آنها در ایران است، مکانی که انرژی های صوتی کلمات به زبان فارسی در فضا پخش است. وقتی در مسافرت‌هایم به کشورهای مختلف با هموطنان ایرانی که حتا آنها را نمی‌شناسم، برخورد می‌کنم، به جانب آنها کشیده می‌شوم و بهترین خاطراتم از مسافرت‌ها، همین ملاقات‌های اتفاقی است.

در باره مکانها، دلتنگیم به خاطر کوچه پس کوچه‌های است که دوران کودکی را در آنها گذرانده ام‌، روستاهائی که مردمی با دلهای پاک در آنها زندگی می‌کنند و مکان‌هائی است که عظمت و شکوه گذشته‌ی ایران را نشان می‌دهند.

بزرگترین آرزویم اینست که بزودی آزادی بر ایران حاکم شود... تنها ملتی در منطقه که آمادگی پذیرش و لیاقت دریافت آزادی را دارد، ملت باهوش و فهمیده ایران است. شوربختانه امروزه، هر گروه در ایران که فهمیده‌تر و بیشتر خواهان آزادی هستند، در تنگنای بیشتری قرار داده شده‌اند. زنان ایرانی از این گروه هستند که آنها را هوشمندترین زنان دنیا می‌دانم که با تمام فشارها و سختی‌ها خاموش ننشسته‌اند.

چشم‌انداز رابطه‌ی ایران و اسرائیل را چگونه می‌بینید؟ آیا در اسرائیل هم بایستی برخی سیاست‌ها تصحیح شوند تا روابط، عادی و حتا زمانی، دوستانه گردند؟

بیایید به قبل از انقلاب برگردیم. در آن زمان بین دولت ایران و دولت اسرائیل، روابط همه‌جانبه‌ای در زمینه‌های مختلف از جمله اقتصادی، کشاورزی، پزشکی و صنعتی وجود داشت. روابط دوکشور در سطح ردوبدل کردن سفیر بین یکدیگر بود. اگر چه این روابط به خاطر کشورهای عربی که با اسرائیل در حال جنگ بودند، آشکارا انجام نمی‌شد. بعد از برپائی حکومت اسلامی، این رابطه به‌صورت یک جانبه از طرف حکومت اسلامی به دشمنی و ستیز تبدیل شد.

این یک واقعیت است که دو کشور ایران و اسرائیل در این منطقه، بیش از هر دو کشور دیگر دارای منافع مشترک هستند. برایم مشکل است که باور کنم، دولت فعلی ایران به‌نحوی حاضر به برقراری صلح با اسرائیل شود. اگر دولت‌های در حال جنگ با اسرائیل، گهگاه دم از صلح می‌زنند و شرایطی هم برای برقراری آن به پیش می‌کشند، حکومت ایران تا به‌حال اشاره‌ای هم در این زمینه نکرده است. متاسفانه سیاست خارجی حکومت ایران در این منطقه باعث شده که کلید صلح تمامی این منطقه را در دست بگیرد و از آنجا که خود مایل به صلح نیست، برقراری صلح در تمامی این منطقه، بسیار دشوار شده است.