1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

هنرمندان و فعالیت‌های اجتماعی

مصاحبه‌گر: مهیندخت مصباح۱۳۸۶ اسفند ۲۴, جمعه

مدتی است که چهره‌های مطرح هنری در ایران، به فعالیت‌های مدنی روی ‌آورده‌اند و شهرت، امکانات مالی و نفوذ خود را برای کاهش آسیب‌های اجتماعی به کار می‌گیرند. فاطمه معتمدآریا، بازیگر سینما و تئانر از جمله‌ی این هنرمندان است.

https://p.dw.com/p/DOJD
فاطمه معتمدآریا
فاطمه معتمدآریاعکس: DW

مدتی است که بازیگران، اهل موسیقی و چهره‌های مطرح هنری در ایران، به فعالیت‌های مدنی روی ‌آورده‌اند و شهرت، امکانات مالی و نفوذ خود را برای کاهش آسیب‌های اجتماعی به کار می‌گیرند. فاطمه معتمدآریا، هنرپیشه معتبر سینما و تئاتر از جمله کسانی است که با موسسه نیکوکاری "مهرآفرین" همکاری دارد و اخیرا سفیر فرهنگی این موسسه شده است. با معتمدآریا مصاحبه‌ای کرده‌ایم در باره‌ی جنبه‌های مختلف فعالیت اجتماعی و مدنی اهل هنر در ایران.

دویچه‌ وله: در آغاز توضیح می‌دهید که موسسه‌ی مهرآفرین حیطه کارش چیست؟ شما چگونه با گردانندگان این موسسه آشنا شدید؟

فاطمه معتمد آریا: موسسه‌ی مهرآفرین یک موسسه‌ی خیریه و نیکوکاری‌ست که از فعالیت‌اش، چهار­ پنج سال می‌گذرد. عده‌ی زیادی از زنان بدسرپرست، بی‌سرپرست، خودسرپرست و خانواده‌هایشان تحت پوشش این موسسه هستند که خرج تحصیل بچه‌ها، بهداشت و محیط زندگی‌شان را تامین می‌کند. بسیاری از اعضای این موسسه، هنرمندان سینما و فرهیختگان فرهنگی و سینماگران مطبوعاتی هستند و یکی از اهداف این موسسه، پیشرفت و گسترش فرهنگ در جامعه است. من از طرف آنها دعوت شدم تا برای ریشه‌کنی فقط و حمایت از زنان و کمک به مستمندان، سفیر مهرآفرین شوم.

خودتان چه تعریفی از این ماموریت می‌کنید؟ برای مبارزه با فقر مثلا چه برنامه‌هایی دارید؟

برنامه‌های این موسسه سالیانه است و من از فروردین سال ۸۷ کارم شروع می‌شود. ما هر سال سفرهای متعددی به داخل و یک سفر به خارج از ایران خواهیم داشت. ما فقط به محدوده‌ی ایران فکر نکردیم. مثلا همین ۱۱ فروردین امسال من سفری به کابل می‌کنم. از طرف سازمان بهداشت جهانی برای ریشه‌کنی سل. چون در اینجا، بیشتر از جاهای دیگر زنان مبتلا به این بیماری هستند. برنامه‌ریزی‌های گسترده، بهداشتی و تامین زندگی مستمندان، همگی در دفترچه موسسه مهرآفرین نوشته شده است.

با نهادهای بین‌المللی هم تماس دارید؟

راستش ازسازمان ملل با من برای همکاری تماس گرفته‌اند. از سفارتهای مختلف در ایران همینطور. ما از طریق کار فرهنگی و دیدگاههای فرهنگی شروع کردیم برای کمک کردن و جلو رفتن در این خیریه. فکر می‌کنم ابعاد کارما درآینده، خیلی گسترده‌تر از بعد فرهنگی باشد.

در شروع گفتید گروهی از هنرمندان عضو این موسسه هستند. شاخص‌ترین‌ها را نام می‌برید؟

در مراسمی که به این مناسبت در فرهنگسرای نیاوران برگزار شده بود، آقای مجید مجیدی تشریف آوردند، کارگردان سینما که اخیرا در برلین فیلمشان جایزه‌ی‌ بهترین بازیگر را گرفت. آقای شهرام ناظری هستند، خانم لاله اسکندری هستند، جناب آقای خرمشاهی هستند، خانم ژاله علو، آقای فتحی هستند. خیلی زیادند و فکر می‌کنم که بیشتر هم خواهند شد.

خانم معتمد آریا حتما می‌دانید که در اروپا و آمریکا بسیاری ستارگان و هنرمندان مطرح، کارهای فرهنگی و اجتماعی در همین زمینه‌ای که شما دارید صحبت‌اش را می‌کنید انجام می‌دهند. مثلا کنسرت می‌دهند، عوایدش را به موسسه یا نهادی هدیه می‌کنند یا بچه‌های بی‌سرپرست را به فرزندخواندگی قبول می‌کنند. بهرحال از شهرت‌شان برای یکسری مسایل اجتماعی یا یک سری شعارها مدد می‌گیرند. آیا حرکت شما در همین چارچوب است؟

بله و از نگاه من شاید کمی تکامل‌یافته‌تر هم باشد! برای اینکه ما در کشور خودمان تامین اجتماعی نداریم. کاری که دولتهای دیگر برای مردم‌شان انجام می‌دهند، در ایران وجود ندارد و بخش زیادی از آن کارها را همین موسسات خیریه انجام می‌دهند. اهدافمان دقیقا همان اهداف است، یعنی حرکت کردن برای حمایت از نیازمندان در اشکال مختلف. ما کلی فرزندخوانده اینجا داریم، با تشریفاتی شاید بسیار ساده‌تر از جاهای دیگر دنیا. مامثلا ماهی ۱۵هزارتومان برای خرج تحصیل هر بچه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پردازیم.

به نظر می‌رسد که تبلیغات و افه‌ی بیرونی‌ کارهای شما کم باشد. شاید اگر کمی بیشتر تبلیغ کنید، این فرهنگ، رواج بیشتری پیدا کند...

باید بگویم که ریشه حمایت و کمک به مستمندان در فرهنگ ما خیلی غنی است و مردم ما نیازی به تبلیغ برای این قضیه ندارند. حمایت از یک بچه یا فرزند خوانده گرفتن نیاز به ترغیب ندارد. مردم این کار را می‌کنند.

منظورم هنرمندان و افراد مشهور است...

خوب، اخیرا خیلی از هنرمندها علاقمند شده‌اند برای انجام اینگونه کارها در موسسات و احزاب مختلف. ممانعتی هم وجود ندارد. منتها شکل تبلیغات ما با آن تبلیغاتی که در آمریکا ممکن است انجام شود، متفاوت است.

آیا تا بحال موردی بوده در این فعالیت‌های اجتماعی شما و امثال شما که مثلا مورد سوظن واقع بشوید؟ که نکند در پوشش چنین کاری یک برنامه‌ی دیگری دارید؟ بهرحال این جو شک کردن خیلی در فضای ایران هست...

در فضای ایران هست، ولی برای کسی مثل من که محبت یا حسن‌نیت‌اش نسبت به دیگران، برای مردم ثابت شده، این شک هیچوقت بوجود نمی‌آید.

خیلی‌ها الان وارد این عرصه شده‌اند. آدم از خود سوال می‌کند که چه اتفاقی افتاده که هنرمندها، اهل قلم وارد فعالیت‌های اجتماعی شده‌اند. خود شما بعنوان نمونه با چه انگیزه‌ای رو به کارهای عام‌المنفعه آورید؟

من راستش رو نیاوردم. در تمام سالهای زندگی‌ام این احساس و عادت جریان داشته است. من از کودکی یادم می‌آید که پدرم همیشه می‌گفت که دست ضعیف‌تر از خودتان را باید بگیرید. من با این فرهنگ بزرگ شدم و در تمام سالهای زندگی‌ام هم همیشه کسانی در اطرافم بوده‌اند که با عشق و با مهر هر کاری از دستم برمی‌آمده برایشان انجام داده‌ام. شاید در بین اتفاقاتی که افتاده، این اولین بارباشد که فعالیت‌های من کمی منسجم‌تر می‌شود، وگرنه من تا قبل از این هم عضو خیریه‌های زیادی بوده‌ام. چه در ایران، چه پایگاههایشان در خارج از کشورکه زیاد هست.

بچه‌ها، زنها، مردمی که بین‌شان می‌روید، یا ماموران پروژه‌های اجتماعی که شما در آن مشارکت می‌کنید، چه نوع برخوردی‌ می‌کنند؟ چقدر استقبال می‌کنند؟

اصلا صحبت استقبال نیست، یک نیاز حیرت‌انگیز است برای ادامه حیات.

کسانی که شما بهشان کمک می‌کنید، شما را بعنوان هنرپیشه، بعنوان هنرمند می‌شناسند؟ یعنی فیلم‌هایتان را دیده‌اند؟

بله، همه. بله همه‌شان.

خوب منظورم همین بود. نوع استقبال‌شان از شخصیت ویژه خود شما چگونه است؟ با شما چه ارتباطی برقرار می‌کنند؟

راستش برایشان خوشایندتر است. برای اینکه چهره‌ی من چهره‌ی آشنایی است. با من یکجور احساس خانوادگی و احساس نزدیکی و فامیلی دارند.

درصدد نیستید که این گونه فعالیت‌های اجتماعی را که افراد پیشرویی مثل خود شما انجام می‌دهند، یکمقدار گروهی‌تر و متشکل‌تر بکنید، مثلا یک انجمنی از هنرمندهای اجتماعی تشکیل بدهید؟

چرا. موسسه و این خیریه مهرآفرین، یکی از اهدافش همین است. یعنی واحد فرهنگی­ هنری دارد. و همین کم کم همکارهای من را ترغیب می‌کند که بیایند و یک تشکل پیدا کنند.

با توجه به مشاهدات و تجارب خودتان، یادآوری یا پیامی دارید برای کسانی که صحبت‌های شما را می شنوند یا می‌خوانند؟

فقط می‌توانم احساس خودم را نسبت به کاری که انجام می‌دهم بگویم. من از این جهان سهمی دارم، سهمی که نه مرا محدود می‌کند و نه گسترده است. بهتر است من آن بخشی را که سهم دیگران است، پیش خودم نگه ندارم تا همیشه با شانه‌های سنگین راه نروم. به نظر من، سهمی از دیگران، همیشه پیش ماست. اگر ما بخششی در دادن این سهم داشته باشم، برکت و خیر را دست به دست داده‌ایم.