1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نسل جوان ایران و هنر گرافیک • گپی با رضا عابدینی

مصاحبه‌گر: روشنک زنگنه۱۳۸۶ آذر ۲۶, دوشنبه

گالری ifa در اشتوتگارت آلمان، مجموعه‌ای از آثار گرافیست ایرانی، رضا عابدینی را به نمایش گذاشته است. در برنامه سرنخ، از عابدینی در باره‌ی وضعیت کنونی گرافیک در ایران و میزان علاقه و اعتنای جوانان به این هنر پرسیده‌ایم.

https://p.dw.com/p/Cc37
رضا عابدینی در روز افتتاح نمایشگاه آثارش در اشتوتگارت (۳۰ نوامبر ۲۰۰۷)
رضا عابدینی در روز افتتاح نمایشگاه آثارش در اشتوتگارت (۳۰ نوامبر ۲۰۰۷)عکس: Roshanak Zangeneh

گالری ifa كه از معتبرترین نمایشگاه‌هاى هنرى آلمان به شمار مىآید، مجموعه‌اى از آثار گرافیست بنام ایرانى، رضا عابدینى را در شهر اشتوتگارت، به نمایش گذاشته است.مصاحبه‌ای با عابدینی در باره‌ی وضعیت کنونی هنر گرافیک در ایران و چشم‌اندازهای آن .

دویچه وله: به نظر شما گرافیک بین جوانان ایران چه جایگاهی دارد؟رضا عابدینی: ببینید، خیلی علاقمند وجود دارد. راستش اما کمی از آن باز طبق معمول مد است. ولی آنهایی که به هرصورت علاقمند به این رشته‌اند و استعداد دارند و من فکر می‌کنم درست آمده‌اند در این رشته، به نظرمن از نظر دانش گرافیک فوق‌العاده خوب‌اند، بخصوص درنسل بعد از من، که جوانهایی مابین ۲۵ تا ۳۵ساله هستند. اما متاسفانه چیزی که وجود ندارد این است که محل ارائه‌ی این کارها خیلی زیاد نیست. شما ببینید در اروپا وقتی یک نفر شروع می‌کند به اینکه شناخته بشود، یکی از مهم‌ترین راههایی که برایش اتفاق می‌افتد، جاهایی‌ست که کارش پرزنته يعنى نشان داده می‌شود. در خیابانها، در گالری‌ها یا مثلا یک تئاتری‌ هست هر ماه، پوسترهایش را عوض می‌کند. در ایران متاسفانه چنین فضایی واسه آدمها وجود ندارد.

دليلش چيست؟

Reza Abedini 2
عکس: Reza Abedini

برای اینکه متولی‌اش در بین گرافیست‌ها نیستند. مثلا شهرداری باید این کار را انجام بدهد یا جاهایی که بهشان ارتباط پیدا می‌کند این گرافیک را ساری بکنند در شهر و در جامعه تا دیده بشوند. مثلا غیر از کتابفروشی‌ها شما بندرت پوستر در خیابان می‌بینید. يا اينكه می‌بینید، اما پوسترهای خیلی زشت وبی‌ریخت و پوسترهایی که مال کلاسهای آموزشی است و همه جای شهر هم ديده مى شوند. ولی مثلا، مانند آلمان يا فرانسه ما محل طراحی‌شده از پیشی برای پوستر نداریم که وقتی یک پوستر طراحی شد، شما ببرید آنرا بچسبانید تا دیده بشود. حتا برای مهم‌ترین اتفاقات فرهنگی در ایران جای مشخصی برای پوستر وجود ندارد.

شما در دانشگاه تهران استاد رشته گرافیک هستيد. در این چند سال اخیر در بین جوانهایی که شاگردان شما بودند، با چه نوآوری‌هایی روبرو شده‌اید؟

ببینید، در زمان ما، ما مجبور بودیم خیلی چیزها را با سعی و خطا بفهمیم که درست است یا نیست و روی آن هم یک ریسک بالایی بکنیم. اینجوری نبود که ما با خیال راحت بدانیم كه چه کار داریم می‌کنیم. مثلا فرض کنید یک طراح وقتی در آلمان می‌خواهد شروع کند به کارکردن، پشت سرش یک تاریخ مفصلی ازتایپوگرافی و گرافیک دیزاین نوشته شده وجود دارد که می‌تواند آنها را بخواند و بعد تصمیم بگیرد که حالا چکار بکند. بنابراین ریسک‌اش خیلی می‌آید پایین. اما در ایران زمانی که ما می‌خواستیم کار بکنیم، فقط در مجموع بیشتر از ۳۵ یا ۴۰ سال تاریخ گرافیک از پیش وجود نداشت، آن هم غیرمکتوب و فقط شما می‌بایست از طریق کارها و حرفهای شفاهی و اینها می‌فهمیدید. اما امروز این نسلی که بعد از ما هست، خوشبختانه امكانات زیادی دارد برای اینکه چيزها را در ذهن‌اش نگه دارد. گذشته از آن دسترسی‌اش به منابع خارجی فوق‌العاده زیاد است که می‌تواند برایشان هم منابع فوق‌العاده خوبی باشند، مثل اینترنت، ماهواره و کتابهایی که وارد ایران می‌شوند. موقعی که من درس می‌خواندم واقعا پیدا کردن یک کتاب تقریبا مثل یک معجزه بود. چون آن موقع ایران اصلا در شرایط خاصی بود و حتا کتاب وارد نمی‌شد، هر چی کتاب بود مربوط به ۳۰­۲۵ سال پیش بود. بنابراین اینها هم موقعیت‌شان ایجاب می‌کند و هم تجربه‌ی نسل قبل به آنها کمک می‌کند، درنتیجه فوق‌العاده‌اند.

Reza Abedini
عکس: Roshanak Zangeneh

متاسفانه خیلی از امکانات در شهر تهران جمع شده و همین هم باعث می‌شود جوانها به طرف تهران بیشتر کشیده بشوند. با وجود این در شهرهای دیگر به غیر از تهران، گرافیکرها یا طراحان خوبی بین جوانها داریم؟

طبیعتا به نسبتی که در تهران هست، نه. ولی من به دقت این آدمها را شناسایی می‌کنم. یکی از ماموریت‌هایی که راستش برای خودم قائلم این است که هرکجای ایران که سفر می‌کنم، مثلا دعوتم می‌کنند كه نمایشگاهی بگذارم، تقریبا در بیشتر شهرستانها این آدمها را شناسایی کردم و حتما برای نمایشگاه دعوتشان می‌کنم یا کارهایشان را با خودم می‌برم اینور و آنور نشان می‌دهم. هست، ولی طبیعتا به نسبتی که امكانات فرهنگى در تهران تقسیم شده و اینکه در تهران چقدر زیاد است و در شهرستانها کمتر هست، به همین نسبت هم تعداد طراحان خوب کمترند، ولی خب هستند، حتما هستند.

در بسيارى موارد، از جوان‌ها مىشنويم که می‌گویند باید به خارج رفت چون در آنجا به خیلی چیزهای بیشتری دست پیدا می‌کنیم و امكانات به مراتب بيشتر از اينجاست. همانطور که خودتان گفتید، جایی نیست که بتوانند کارهايشان را نشان بدهند. و خلاصه خیلی‌هايشان اعتقاد دارند که یک جوان نمی‌تواند در ایران پیشرفت کند، نظر شما در این مورد چيست؟

رضا عابدینی: طبیعتا امکانات آموزشی در غرب هم سیستماتیک ‌تر و هم پیشرفته‌تر است و هم امکانات بيشترى برای دانشجويان وجود دارد تا بتوانند کار کنند. حالا شاید مثال خوبی نباشد، ولی من راستش هیچوقت بیرون از ایران درس نخواندم. من دوره‌ای در ایران درس خواندم که شرایط دریافت اطلاعات به مراتب سخت‌تر از الان بود و آدمهای زیادی می‌شناسم که مثل خود من در ایران درس خوانده‌اند و الان هنرمندهای موفقی هستند، نقاش‌، مجسمه‌ساز یا معمارهای خوبی‌اند. ببینید، به نظر من بستگی به آدم‌ها دارد. اشکالی ندارد، اگر کسی علاقمند است، حتما می‌تواند به خارج برود. من بعضی از شاگردانم را تشویق می‌کنم که اگر امکانی دارند حتما برای چندسال بیرون از ایران درس بخوانند. ولی نکته این است که بعنوان یک هنرمند ایرانی باید همیشه یادشان باشد که باید تصمیم بگیرند، می‌خواهند در ایران زندگی کنند، یا بیرون از ایران؟ به نظرم فرق خیلی جدی‌ای بین این دو روش وجود دارد. اگر قصد این را دارند که به ایران برگردند ، چیزهایی که یاد می‌گیرند خیلی متفاوت است با چیزهایی که برای زندگی‌کردن در غرب یاد بگیرند.

چرا هیچوقت خودتان سعی نکردید که به خارج از ایران بروید و در آنجا زندگی و کار کنید؟

فکر می‌کنم اگر من در سن بیست ‌سالگی به اروپا آمده بودم ، حالا فرض کنیم که من امروز موفق‌ام ، ممکن بود که آنموقع یک هنرمند متوسطی باشم که دارم در اروپا کار می‌کنم. ولی خب کاملا مثل اروپایی‌ها کار می‌كردم. چیزی که امروز برای من روشن است و می‌دانم، اینکه بالاخره توانسته‌ام یک چیز جدیدی را وارد گرافیک ایرانی بکنم، که برای خودم خیلی خیلی جذاب است و تقریبا مطمئنم اگر مثلا در سن بیست ‌سالگی به اروپا رفته بودم ، هرگز این اتفاق نمی‌افتاد. ممکن بود که اطلاعات و دانش بیشتری داشته باشم، یا زحمت کمتری کشیده باشم تا به اینجا برسم، ولی مسلما این اتفاق نمی‌افتد.

شما آینده‌ی گرافیک و طراحی ایران را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

البته من خیلی پیشگو نیستم، نمی‌توانم خیلی دور را ببینم. ولی الان آن پتانسیلی که در جوان‌ها می‌بینم، بخصوص جوان‌هایی که با آنها مستقیما ارتباط دارم و کارهایشان را هم اینجا آوردم و تعدادی‌شان را هم می‌بینید، من فکر می‌کنم دهسال آینده یکی از پرمخاطب‌ترین آثار گرافیک در دنیا، ایرانی‌ها خواهند بود. یعنی شک ندارم. درست مثل سینمای ایران که یک دفعه شروع کرد به اینکه خودش را به بقیه سینماگرها در دنیا و جشنواره‌ها بشناساند. اما برای بعدش راستش یک کمی هم نگران هستم، برای اینکه نمی‌دانم آدمهایی که علاقمند و خیلی هیجان‌زده وارد این موضوع می‌شوند، چقدر توان این را دارند که صبر کنند، مطالعه کنند و هیجان‌زده نخواهند که وسط میدان بپرند. فقط برای اینکه غربی‌ها برایشان دست بزنند یا سوت بکشند. این کمی نگران‌کننده است، ولی حالا آن تعدادی که الان من می‌شناسم، خوشبختانه رو به سمت خوب و درستی دارند.