۱۳۸۹، سال موانع بیشتر برای سیاست خارجی ایران
۱۳۸۹ اسفند ۲۵, چهارشنبهسالی که رو به پایان است، سالی بود که دولت ایران در عرصه سیاست خارجی کماکان از آمادگی خود برای «مدیریت جهان» سخن گفت. در عرصه عملی اما مناسبات دیپلماتیک ایران با تنگناهای بیشتری مواجه شد و رابطه با شمار بیشتری از کشورها مسیر منفی طی کرد.
در حوزه مسائل اتمی توافق تهران بر سر مبادله سوخت هستهای که با مشارکت ترکیه و برزیل در اردیبهشتماه تحقق یافت، نطرات و خواستهای گروه ۵+۱ را برآورده نکرد. صدور قطعنامه جدیدی در تشدید تحریمهای ایران پیامد این ماجرا بود.
جمهوری اسلامی که معمولاً تحریمها را بیاثر و «کاغذ پاره»ای بیش نمیدانست، در عمل از پیامدهای منفی این تحریمها نگرانی بیشتر پیدا کرد، به گونهای که لغو آنها به خواست اصلی این دولت در آخرین مذاکرات اتمی با گروه ۵+۱ تبدیل شد. این مذاکرات که اوایل بهمنماه برگزار شد، باز هم بینتیجه پایان یافت. این در حالی بود که اثرات منفی کرم استاکسنت بر تاسیسات اتمی ایران و کندشدن فعالیت این تاسیسات روز به روز بیشتر آشکارتر میشد و هنوز هم گهگاه خبرهای تازهای در این زمینه به گوش میرسد. هم این مشکلات و هم تعلل سیاسی روسیه سبب شدند که آغاز فعالیت نیروگاه بوشهر که قول قطعیاش برای ۱۳۸۹ داده شده بود، همچنان در محاق تعویق ماند.
اسناد ویکیلیکس، واقعیت یا توهم؟
انتشار اسناد محرمانه وزارت خارجه آمریکا در سایت ویکیلیکس نیز نقطه قابل اعتنایی در مناقشه هستهای ایران شد. بر اساس این اسناد، اکثر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به شدت از سیاستها و برنامههای اتمی ایران نگرانند و مصراً از آمریکا خواستهاند که به تاسیسات هستهای این کشور حمله کند. گرچه محمود احمدینژاد اسناد ویکیلیکس را جعلی و فاقد اهمیت خواند، ولی اغلب کارشناسان آنها را واقعی و دلیلی محکم برای نشاندادن انزوای ایران در میان کشورهای منطقه توصیف کردند. همکاری تنگاتنگ کشورهای خلیج فارس و به ویژه امارات متحده در اعمال تحریمها علیه ایران نیز تاییدی بود بر نگرانی و نارضایتی این کشورها از سیاستهای تهران.
وقوع زلزله در ژاپن و بروز بحران هستهای در این کشور پیشرفته نیز جمهوری اسلامی ایران را در سیاستهستهایاش و هزینه سیاسی و اقتصادیایی که در این راه مصروف کرده بیش از پیش با علامت سوال روبرو کرد. هم پرسش در بارهی نیاز واقعی ایران به انرژی اتمی و چرخه سوخت در مقیاس صنعتی و هم کم و کیف ایمنی این تاسیسات که اصلاً قابل مقایسه با ژاپن پیشرفته نیستند موضوع انتقادها بود. این انتقادها به نشریات و رسانههای خارج از کشور محدود نماند، و در خود کشور نیز برخی از روزنامهها سیاست هستهای جمهوری اسلامی و به ویژه هزینهفایده استفاده از انرژی اتمی را به لحاظ خطرات زیستمحیطی و امنیتی آن، به بحث و انتقاد گرفتند.
در حوزهی مسائل مربوط به دریای خزر هم سال ۱۳۸۹ تحول مثبتی به سود ایران رقم نزد و رژیم حقوقی این دریا همچنان لاینحل ماند. به ویژه،عدم دعوت ایران به برخی از جلسات سران کشورهای حاشیه خزر نشانگر آن بود که جمهوری اسلامی در حوزه شمالی خود نیز با مناسبات گرم و حسنهای مواجه نیست و بعید است که سهمی را که از خزر طلب میکند، به این زودیها در میان سایر کشورهای حاشیه آن با استقبال و رسمیت روبرو شود.
سکته در مناسبات با کشورهای غرب آفریقا
پاییز سال ۱۳۸۹چندین محموله سلاح که از مقصد ایران به آفریقا ارسال شده بود در نیجریه کشف شد و به چالشی نسبتاً گسترده در مناسبات جمهوری اسلامی ایران با این کشور و برخی دیگر از کشورهای غرب آفریقا راه برد. نیجریه این موضوع را "بر اساس وظایف خود در چارچوب قطعنامه ۱۹۲۹" به شورای امنیت سازمان ملل گزارش کرد. گرچه سفیر ایران در نیجریه مدعی شد که این سلاحها در چارچوب یک معامله با کشور گامبیا قرار بوده که نهایتاً به این کشور برسد، اما گامبیا این موضوع را تکذیب و روابط خود با جمهوری اسلامی را قطع نمود. سنگال نیز که در این سالها از کمکهای متنوع جمهوری اسلامی برخوردار بوده سیاستی مشابه گامبیا اتخاذ کرد.
در سال ۱۳۸۹ پایانیافتن بحران تشکیل دولت در عراق و ناکامی نماینده سنیها و سکولارهای این کشور (ایاد علاوی) در کسب مقام نخستوزیری به پیروزی نسبی جمهوری اسلامی در این کشور تعبیر شد. سقوط دولت سعد حریری در لبنان و کسب مقام نخستوزیری از سوی نامزد پیشنهادی حزبآلله (نجیب میقاتی) نیز برخی تعبیرات مشابه را به دنبال آورد. اما برخی از کارشناسان با اشاره به سیاستهای نسبتاً مستقل دولت نوری المالکی در عراق از یک سو و ادامه مشکلات نجیب میقاتی در لبنان برای تشکیل دولت بدون توجه به خواستهای اپوزیسیون مخالف حزبالله، مرز و محدودیتها تاثیرپذیریاین دولتها از جمهوری اسلامی را گوشزد کرده و تعابیر یادشده را قابل تردید میدانند.
تحولات در کشورهای عربی و "هتک آبروی نظام"
در ماههای آخر سال ۱۳۸۹ سیاست خارجی ایران و تبلیغات آن نیز تا حد زیادی درگیر تحولات و انقلابها در شمال آفریقا و کشورهای عربی دیگر شد. جمهوری اسلامی ایران در طول سی سال گذشته پیوسته کوشیده است که خود را «امالقرای جهان اسلام» بداند و نظام خود را الگویی مطلوب برای سایر کشورهای منطقه معرفی کند. در همین راستا، مقامهای جمهوری اسلامی شاهبیت کلامشان در هفتههای اخیر این بوده که تحولات در کشورهای عربی در تداوم انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ایران و ملهمگرفته از آن است.
این در حالی است که مخالفان دولت در ایران قیامها و تحولات اخیر را بیشتر با جنبش اعتراضی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در ایران همسو میدانند. آنها بر این عقیدهاند که از یک سو، اعتراضهای عاری از خشونت معترضان در ایران و دمکراسیخواهی آنها الگوی مناسبی برای مردم منطقه شده و از سوی دیگر، رویارویی خشن با این اعتراضها اعتبار حکومت ایران را در چشم مردم منطقه مخدوشتر از آن کرده که جنبشهای کنونی در پی الگوبرداری از تجربه این حکومت باشند.
بروز چنین وضعیتی قبلاً در سخنان رهبران حکومت ایران نیز پیشبینی شده بود. آیتالله خامنهای دو ماه پس از انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۸۸ جنایت کهریزک را در برابر «ضربهای که به حیثیت نظام» در منطقه وارد شده کماهمیت توصیف کرد. او گفت: «عدهای ظلم بزرگی را که پس از انتخابات به مردم و نظام اسلامی شد و هتک آبروی نظام در مقابل ملتها را نادیده میگیرند و مسئله کهریزک یا کوی دانشگاه را قضیهی اصلی قلمداد میکنند، اما این یک ظلم آشکار است.»
به نظر میرسد که «رفتن آبروی نظام در مقابل ملتها» در جریان جنبش اعتراضی مخالفان، از جمله عواملی است که باعث شده اسلامگرایان فعال در قیامهای کشورهای عربی نیز هر گونه رابطه و تاثیرپذیری از جمهوری اسلامی را نفی کنند. در همین راستا، یک روز پس از سخنان آیتالله خامنهای در توصیف تحولات مصر به عنوان حرکتی در راستای انقلاب اسلامی ایران، اخوانالمسلمین مصر با صدور بیانیهای در صدد رد ادعای رهبر جمهوری اسلامی برآمد. رهبران نهضتهای اسلامی تونس و بحرین هم مواضعی کمو بیش مشابه اتخاذ کردهاند.
بیم و امید ایران از سمتگیری تحولات در منطقه
این در حالی است که از نظر ناظران منطقه، ارتباط و تماس آمریکا با نهضتهای کنونی فعال و پویا است و هدف از آن هم تا حدود زیادی ممانعت از سمتگیری این نهضتها به سوی الگوها و رویکردهایی مشابه جمهوری اسلامی ایران است. شاید همین وضعیت است که مقامهای جمهوری اسلامی را گهگاه به ابراز تردید در سمتگیری و ماهیت نهضتهای یادشده وامیدارد و ابراز نگرانیآنها از «مسلطشدن مدیریت آمریکا» بر این نهضتها را به دنبال میآورد.
گرچه چشمانداز جنبشهای کنونی در جهان عرب هنوز وضوح و صراحت لازم را پیدا نکرده، ولی به نظر نمیرسد که سال ۱۳۹۰ در این زمینه گشایشی برای جمهوری اسلامی ایران باشد و روند تحولات به تاثیرپذیری جدی این جنبشها از تجربهی انقلاب اسلامی ایران منجر شود. درحال حاضر این تجربه ترکیه و اندونزی است که در این کشورها بیشتر محور بحث و الگوبرداری است.
این ارزیابی وجود دارد که موفقیت مصر و تونس و بحرین و عمان و ....در برقراری میزانی از دمکراسی و دورشدن از نظامهای استبدادی شرایط و بسترهای موجود برای تداوم استبداد و اقتدارگرایی در منطقه را در سال آینده با محدودیتهای بیشتری مواجه خواهد کرد و نظامهایی که در برابر گامگذاشتن در این راستا مقاومت میکنند با دشواریهای بیشتری روبرو خواهند شد.
فرید وحیدی
تحریریه: مصطفی ملکان