1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

از سیدنی تا تهران؛ مردمان آینده چه شکلی خواهند بود؟

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

همه چیز از کنجکاوی یک عکاس در واگن مترو شروع شد؛ عکاسی که از خود پرسید مردان و زنان آینده‌ی هر شهر چه قیافه‌ای خواهند داشت؟ و این پرسش سرآغازی شد تا او به دنبال چهره‌های آینده‌ی هر شهر باشد؛ از سیدنی تا تهران.

https://p.dw.com/p/R6Ow
چهره‌ زن و مرد آینده شهر سائوپولو
چهره‌ زن و مرد آینده شهر سائوپولوعکس: Mike Mike

در کلان‌شهرهایی نظیر نیویورک، لندن یا پاریس، روزانه هزاران نفر سوار بر مترو از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر شهر می‌روند؛ هزاران نفر با چهره‌ها‌یی شاد، خسته، غمگین، سفید، سیاه، بی‌توجه یا کنجکاو به اطراف. مایک مایک (Mike Mike) یکی از آن هزاران نفری بود که چند سال پیش در لندن سوار بر مترو شد؛ مردی اهل آفریقای جنوبی که با تحصیل در سه قاره مختلف (آمریکا، اروپا و استرالیا) و زندگی در استانبول می‌توان او را نمونه کامل یک انسان جهان‌دیده دانست.

ببینید: آلبومی تصویری از شکل مردمان آینده

مایک یکی از آدم‌های کنجکاو در واگن مترو بود که نگاهش از روی تک تک چهره‌ها می‌گذشت: هندی، سومالیایی، آمریکایی، اسکاندیناویایی، زیمباوه‌ای. او می‌گوید: «به ‌تنوع آدم‌هایی نگاه می‌کردم که در لندن با آن‌ها روبرو می‌شوید، این تنوع حتی شاید بیشتر از نیویورک باشد. آدم‌ها از هرجایی در لندن هستند و زندگی و کار می‌کنند. با خودم فکر کردم لندن در آینده چه چهره‌ای خواهد داشت. بعد به این فکر افتادم که می‌توانم این چهره‌ها را با هم ترکیب کنم. شاید این ترکیب سمبلی از چهره‌ی آینده این شهر باشد.»

و اینگونه جرقه‌ی آغاز پروژه‌ای زده می‌شود که قرار است "چهره‌های آینده" را به تصویر بکشد. مایک به هر شهری که سفر می‌کند، از مردم آن شهر عکس ‌می‌گیرد. انتخاب چهره‌ها برای عکاسی کاملا اتفاقی است و هیچ معیار یا اولویتی ندارد. او سپس با استفاده از تکنیک‌های فتوشاپ و مورفینگ (شبیه‌سازی) این عکس‌ها را با هم ترکیب می‌کند و نتیجه‌ی نهایی عکس دختر و پسری می‌شود که آن‌ها را می‌توان چهره‌های آینده آن شهر دانست.

دختران آینده شهر تل‌آویو بر طبق پروژه مایک چهره‌ای شبیه به این تصویر خواهند داشت
دختران آینده شهر تل‌آویو بر طبق پروژه مایک چهره‌ای شبیه به این تصویر خواهند داشتعکس: Mike Mike

از مایک می‌پرسم آیا متقاعد کردن مردم برای ایستادن روبروی دوربین عکاسی‌اش کار مشکلی نیست؟ چون تا جایی که من تجربه کرده‌ام، بسیاری از آدم‌ها چندان تمایلی ندارند تا عکس‌شان توسط یک ناشناس گرفته شود. او می‌گوید: «اتفاقا تا برای مردم از این پروژه می‌گویم به طور غیرمنتظره‌ای جواب مثبت می‌دهند چون به نظرشان کار متفاوتی است. معمولا بیشتر از نصف آدم‌هایی که از آن‌ها پرسید‌ه‌ام، مشکلی با این کار نداشته‌اند. فکر می‌کنم وقتی شما عکاسی را با هنر به خصوص اگر مربوط به انسان‌ها باشد، ترکیب ‌کنید و نمونه‌هایی از کارهایتان را به آن‌ها نشان دهید، نقش زیادی در متقاعد کردن آن‌ها داشته باشد.»

با این همه مایک از شهر کیتو در اکوادور نام می‌برد که ظاهرا مردمش چندان تمایلی به این‌که عکس‌شان گرفته شود، ندارند: «نمی‌دانم چرا، اما مردم خیلی سوء‌ظن داشتند و هیچ‌کس در میدان اصلی شهر به من اجازه نداد تا عکسش را بگیرم. برای همین ما به سراغ دانشگاه رفتیم. آنجا هم عکس گرفتن راحت نبود اما به هر حال شد.»

در مقابل اما هلندی‌ها خاطره‌ی خوبی از خود در ذهن مایک به جا گذاشته‌اند. در پاسخ این پرسش که کدام کشور برای عکاسی تا به اینجا راحت‌تر بوده، می‌گوید: «فکر می‌کنم هلند بود، مردم برای اینکه عکس‌شان را بیندازم صف بسته بودند! یک روز یکشنبه‌ی بارانی بود و ما در پارکی ایستاده بودیم. همه زیر سقفی آمدند که ما بساط عکاسی‌مان را پهن کرده بودیم. مردم نمونه‌هایی از این پروژه را دیدند‌، خوششان آمد و می‌خواستند که عکسشان گرفته شود. فکر می‌کنم در عرض کمتر از نیم‌ساعت عکس‌هایمان را گرفتیم، در حالت معمول این کار سه تا چهار ساعت طول می‌کشد.»

رنگ‌های تیره

وقتی نگاهی به چهر‌ه‌های آینده‌ای می‌اندازید که مایک خلق کرده، دخترها و پسرهایی با چهره‌هایی شاد و خندان را می‌بینید که اغلب چشم‌ها، پوست و مویی تیره‌رنگ دارند. حتی دختر و پسری که نماد چهره‌ی آینده‌‌ی استرالیا هستند هم نشانی از رنگ بور و بلوند ندارند. آیا قرار است همه‌‌ی مردم در آینده چشم و ابرو مشکی باشند و بورها نگران فردایشان؟

به گفته‌ی مایک در بیشتر شهرهایی که او بوده، نظیر لندن شاید تنها ۲۵ درصد مردم بلوند بوده‌اند و هنگامی که او عکس‌ها را با هم ترکیب می‌کند، رنگ بلوند به سرعت حذف می‌شود و جای خود را به رنگ‌تیره می‌دهد. برای همین از نظر او رفتن به کشورهایی نظیر ایسلند می‌تواند برای این پروژه جذاب باشد؛ جایی که شمار بلوند‌ها قطعا از ۲۵ درصد بیشتر است.

عکاسی برای مایک یک سرگرمی به حساب می‌آید. برای اجرای این پروژه در بیشتر مواقع دستیار داشته اما با این همه بیشتر کارها را افراد داوطلب انجام داده‌اند، کسانی که برای او عکس گرفته‌اند و فرستاده‌اند. او در خلال صحبت‌هایش به این اشاره می‌کند که دوست دارد تا بخش اینتراکتیو سایتش را تقویت کند و به این وسیله فضای بیشتری برای مشارکت کاربران به وجود بیاورد.

جای خالی تهران

در میان "چهره‌های مرد و زن آینده" که شهرهایشان را نمایندگی می‌کنند، جای دو زن خالی است: زنان آینده ‌ی دمشق و آنکارا. انگار که در این دو شهر قرار است در آینده تنها مردان سکونت داشته باشند و خبری از زنان نخواهد بود. مایک می‌گوید: «متاسفانه در کشورهای خاورمیانه مخاطب قرار دادن زنان در خیابان برای عکاسی کار سختی است و وقتی هم که این کار را می‌کنید آن‌ها به هر دلیل نمی‌خواهند که ازشان عکس بگیرید. در چنین شهرهایی تنها کاری که جواب می‌داد، رفتن به دانشگاه‌ها بود، مثلا در دانشگاه استانبول زنان ذهن بازتری دارند و آزادانه‌تر در مورد خودشان صحبت می‌کنند و برابر دوربین می‌ایستند.»

از مایک می‌پرسم شهر تهران جایی در برنامه‌های آینده‌اش ندارد؟ به خصوص که در همسایگی‌اش‌هم زندگی می‌کند و روی نقشه‌ی شهرها در وبسایتش هم علامت‌گذاری شده. در جواب با خنده می‌گوید، احتمالا به او ویزا نمی‌دهند، اما یکی از دوستانش در یکی از سفرهایش به ایران چندین عکس با خود آورده که آن‌ها هم تنها عکس‌هایی از مردان بوده، چون عکس گرفتن از زنان امکان‌پذیر نبوده است.

پروژه‌ی "چهر‌ه‌های آینده" به گفته‌‌‌ی مایک ثبت بشریت در دنیای امروز برای آیندگان است. شاید اسم این پروژه نشانی از آینده داشته باشد اما در اصل دیدن و ثبت کردن چیزی است که در زمان حاضر روی می‌دهد و می‌توان این تصور را کرد که در آینده هم می‌تواند چنین باشد. این پروژه به باور مایک نوعی "ثبت مردم‌شناسی اجتماعی" است؛ پروژه‌ای در حال گذر که تمامی ندارد.

وقتی در پایان صحبت با مایک از او می‌خواهم تا اگر امکان دارد عکسی از خودش را برای منتشر کردن در وبسایت فارسی دویچه‌وله برایم بفرستد، کمی این دست و آن دست می‌کند و می‌گوید، می‌دانی من بیشتر دوست دارم پشت این پروژه باشم و چندان تمایلی برای انتشار عکسی از خودم ندارم. و این جمله می‌شود پایان گفت‌وگو با عکاسی که در پی ثبت چهره‌های آینده است اما خودش چندان تمایلی به ثبت شدن ندارد.

سمیرا نیک‌آیین

تحریریه: جواد طالعی