1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

"منشور جنبش سبز"، خواسته‌های اکثریت یا اقلیت جنبش؟

۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

در ویرایش دوم منشور جنبش سبز، "اجرای بدون تنازل قانون اساسی"، هدف جنبش سبز ایران عنوان شده است. این هدف تا چه حد با خواسته‌های معترضان ایرانی همخوانی دارد؟ گفت‌و‌گو با دو تحلیل‌گر سیاسی درباره محتوای "منشور جنبش سبز".

https://p.dw.com/p/R4Sv
عکس: Irna

در بخش‌هایی از "ویرایش دوم منشور جنبش سبز" که سه‌شنبه ۳ اسفند ۱۳۸۹، توسط شورای هماهنگی راه سبز امید منتشر شده، آمده است، «جنبش سبز، حرکت انتقادی در چارچوب قانون اساسی را وجه همت خویش قرار خواهد داد»، یا «اجرای بدون تنازل تمامی اصول قانون اساسی، هدف و خواست تجدیدناپذیر و حتمی جنبش سبز است»، یا «تلاش برای ایجاد زمینه اجرای بدون تنازل قانون اساسی از راهکارهای اصلی جنبش سبز است».

اما آیا این منشور از جامعیت لازم برای پوشش خواسته‌های همه معترضان در ایران، یا حداقل بخش عمده‌ای از خواسته‌های معترضان، برخوردار است؟ درحالی که آقایان موسوی و کروبی خواستار اجرای کامل قانون اساسی فعلی ایران هستند در حصر خانگی قرار گرفته‌اند. آیا خواسته‌هایی بیش از آن‌چه در این منشور مطرح شده، با توجه به فضای داخل ایران ممکن است؟ چه تناقضی در شعارهایی که معترضان ایران در راهپیمایی‌های عاشورای ۸۸، ۲۵ بهمن ۸۹ و ۱ اسفند ۸۹ سردادند با "حرکت انتقادی در چارچوب قانون اساسی" که در منشور جنبش سبز مطرح شده وجود دارد؟

محتوای "ویرایش دوم منشور جنبش سبز" ، موضوع گفت‌و‌گوی ویژه دویچه وله با دو تحلیل‌گر سیاسی است. سراج‌الدین میردامادی روزنامه‌نگار ساکن پاریس و حسین باقرزاده فعال سیاسی و مدافع حقوق بشر، مقیم لندن، در گفت‌و‌گوی ویژه دویچه وله به این سوالات پاسخ داده‌اند.

دویچه وله: آقای میردامادی فکر می‌کنید "ویرایش دوم منشور جنبش سبز" تا چه حد از جامعیت لازم برای پوشش خواسته‌های همه‌ی معترضان یا حداقل بخش عمده‌ا‌ی از خواسته‌ها‌ی معترضان ایران برخوردار است؟

سراج‌الدین میردامادی: جنبش سبز یک هویت مشخص دارد و بخش عمده‌ای از این هویت را از رهبران شناخته‌شده‌ی آن یعنی آقایان موسوی و کروبی می‌گیرد. هویت آقایان موسوی و کروبی هم با توجه به پیشینه‌ی سیاسی آن‌ها و تبار جناح و گروه سیاسی که از آن‌ها حمایت کرده‌اند و همچنان از آن‌ها حمایت می‌کنند شناخته می‌شود. طبیعتا تلاش شده در این منشور، مشترکات کلی کسانی که خودشان را عضو جنبش سبز می‌دانند گنجانده شود. اما نباید از ذهن دور داشت که این جنبش به آقایان موسوی و کروبی به‌عنوان دو چهره‌ی شناخته‌شده که مردم به آن‌ها اعتماد کرده‌اند و همچنان پشت سر آن‌ها هستند، اعتماد دارد. پس باید این حق را به رهبران شناخته‌شده‌ی جنبش داد که دیدگاه‌های خود و جریان‌های سیاسی را که از ‌آن‌ها حمایت کرده‌اند را در این منشور بگنجانند.

در نتیجه نمی‌توان از رهبران جنبش سبز که همچنان معتقد به اصلاح نظام هستند، توقع داشت که دیدگاه‌های اپوزیسیون را در منشور جنبش بگنجانند. من فکر می‌کنم، این منشور توانسته است بخش قابل توجهی از انتظارات کلان همه گروه‌هایی که در جنبش سبز هستند را پوشش دهد.

صحنه‌ای از درگیری معترضان به نتیجه انتخابات سال ۸۸ در ایران
صحنه‌ای از درگیری معترضان به نتیجه انتخابات سال ۸۸ در ایرانعکس: AP

آقای میردامادی معتقدند که "نه تمام" ولی مشترکات "عمده‌ی کسانی" که خودشان را عضو جنبش سبز می‌دانند، در این منشور لحاظ شده است. آقای باقرزاده شما چه فکر می‌کنید؟

حسین باقرزاده: همان طور که ایشان گفتند، جنبش سبز، جنبشی‌ست که از طیف‌های سیاسی و اجتماعی مختلف مردم تشکیل شده است. طبیعی‌ست که خواست‌ها و گرایش‌های مختلفی وجود دارد و نمی‌شود همه‌ی خواست‌ها و گرایش‌ها را در این منشور وارد کرد. ولی منشور باید بتواند، حداقل مشترکات را بیان کند. توجه کنید که هویت جنبش سبز، بیش‌تر با آن نیروی اجتماعی تعریف می‌شود که در حرکت خیابانی ۲۵ خرداد سال گذشته، ظهور پیدا کرد. بعد در تظاهرات و اعتراضات بعدی و آخرینش نیز در ۲۵ بهمن و اول اسفند امسال.

در این‌که آقایان موسوی و کروبی از درون نظام بیرون آمد‌ه‌اند و طبیعی‌ست که با زبان و گفتمان خاصی سخن می‌گویند، بحثی نیست. این آقایان در حد خودشان بسیار فداکاری کرده‌اند و توانسته‌اند بسیاری از خواست‌های دموکراتیک را در بیانیه‌ها و نظریات‌شان بگنجانند و این‌ها بسیار مثبت است. ولی وقتی صحبت از منشور می‌شود، منشور باید مشترکات را دربرگیرد. مثلا فکر نمی‌کنم که تاکید بر" التزام به قانون اساسی" از مشترکات باشد. این چیزی نیست که در تظاهرات ۲۵ بهمن و اول اسفند امسال یا حتی در تظاهرات ۲۵ خرداد سال قبل آمده‌باشد. مثلا معترضان شعار داده باشند یا گفته باشند که ما می‌خواهیم قانون اساسی را اجراء کنیم.

بنابراین التزام به قانون اساسی از مشترکات نیست. این خواستی‌ست که در بخشی از جامعه و بخشی از جنبش سبز وجود دارد ولی نمی‌شود از آن به‌عنوان مشترکات نام برد. وقتی از مشترکات نام می‌ببریم، طبیعی‌ست که این خواست نباید در منشور بیاید. به این دلیل که در هیچ یک از تظاهرات گذشته، نه امسال و نه سال گذشته، در شعارهای مردم مطرح نبوده است.

آقای باقرزاده عده‌ای از صاحب‌نظران معتقدند که برای حرکت‌های سیاسی باید مرحله به مرحله پیش رفت و نمی‌توان ر یک مرحله، هدف نهایی را مطرح کرد. با توجه به این که رهبران جنبش اعتراضی ایران، آقایان موسوی و کروبی در حصر خانگی هستند، فکر می‌کنید آیا الان زمان مناسبی است برای طرح این انتقادات به این منشور که به امضای آقایان موسوی و کروبی هم رسیده است؟

حسین باقرزاده فعال سیاسی و مدافع حقوق بشر، مقیم لندن
حسین باقرزاده فعال سیاسی و مدافع حقوق بشر، مقیم لندنعکس: DW

حسین باقرزاده: نقد منشور در خود منشور آمده است. در خود منشور اشاره شده که این منشور برای این که دو مرتبه نقد شود و در نسخه‌های بعدی نقدها لحاظ شود باز است. نقد منشور به‌هیچ وجه به معنای طرد منشور یا مخالفت با منشور و یا مخالفت با جنبش سبز نیست. این از خصوصیت حاکم بر جنبش سبز است که جنبشی بالنده است، جنبشی‌ست که انتقاد از خود را می‌پذیرد و با انتقاد پیش می‌رود. فکر نمی‌کنم که آقایان موسوی و کروبی هم در شرایطی که دارند، از نقد بر منشور ناراضی باشند. نقد بر منشور، خود یکی از راه‌هایی‌ست که می‌تواند منشور را تکامل دهد و آن را بهتر کند.

این نظریه مطرح است که به‌هرحال آقایان موسوی و کروبی در فضای داخل ایران فعالیت می‌کنند و در همین حد که خواستار اجرای کامل قانون اساسی هستند، فشارها برآن‌ها هر روز بیش‌تر شده و در حصر خانگی قرار گرفته‌اند. این‌که با توجه به فضای داخل ایران خواسته‌هایی بیش از آنچه در این منشور مطرح شده است، ممکن نیست. آیا شما موافقید؟

سراج‌الدین میردامادی: اجازه دهید نکته‌ای را در خصوص صحبت جناب باقرزاده توضیح دهم. وقتی بحث اجرای بی‌تنازل قانون اساسی در منشور مطرح می‌شود، به این معناست که جمهوری اسلامی به همین قانون اساسی موجود خودش هم عمل نمی‌کند. می‌توان حاکمیت را در مسئله‌ی پرهیز از قانون و تخلف از قانون در برابر افکارعمومی داخل و خارج به چالش کشید.

نکته مهم در کار سیاسی، به‌ویژه برای آن‌هایی که در داخل جغرافیای جمهوری اسلامی، به مخالفت و انتقاد از حاکمیت ایران می‌پردازند، این است که بتوانند یک اجماع سیاسی را بین گروه‌های اصلاح‌طلب، کارگزاران، نهضت آزادی، گروه‌های ملی و بین گروه‌های مختلف ایجاد کنند. برای تشکیل این اجماع و همگرایی نیروها باید یک نقطه‌ی مشترکی بین این نیروها در درجه‌ی اول تعریف شود و نه لزوما نقطه‌ی مشترکی با اپوزیسیون خارج از کشور. البته آن‌ها هم نظرشان محترم است. اما وقتی در این منشور کلیاتی طرح می‌شود، وقتی از حق حاکمیت مردم ذکر می‌شود، به پرهیز از خشونت اشاره می‌شود، و بر گنجینه‌های ایرانی‌ـ اسلامی پافشاری می‌شود، طرح این مسائل از سوی کسانی که در داخل ایران هستند، با ریسک و خطر زیادی مواجه است. اما این که به همین مقدار بسنده شده، به معنای این نیست که اگر بیش‌تر از این خواسته‌ها مطرح می‌کردند، مخاطره، سرکوب و فشار حاکمیت بیش‌تر می‌بود. نه، به این دلیل است که همین مسائل اعتقادات آقایان موسوی و کروبی بوده و آن‌ها فکر می‌کنند که اگر بر همین زمینه و بر این بستر حرکت کنند، می‌توانند اجماع بیش‌تری را ایجاد کنند.

با آن که در بخش‌های زیادی از این منشور به "حرکت انتقادی جنبش سبز در چارچوب قانون اساسی" اشاره شده، ولی شعارهایی که معترضان داخل ایران در عاشورای ۸۸، ۲۵ بهمن و یک اسفند ۸۹ سر داده‌اند، به نظر می‌رسد که کاملاً متناقض با "حرکت انتقادی در چارچوب قانون اساسی است". درباره‌ی این تناقض چه فکر می‌کنید؟

سراج‌الدین میردامادی: این گزاره‌ی نادرستی‌ست. چون حالا گوشه‌ای از یک جمعیت شعاری داده شده است، به معنای این نیست که الیت سیاسی و رهبران سیاسی باید دنباله‌روی چندتا شعاری باشند که در گوشه‌ای از جمعیت سر داده شده است. این گزاره‌منطقی و معقول نیست. در جنبش سیاسی نمی‌روند ببینند که مردم در خیابان چه شعاری می‌دهند و بعد الیت سیاسی و رهبران آن جنبش بنشینند آن شعارها را تئوریزه کنند و برای آن شعارها برنامه‌ریزی کنند. الیت سیاسی برنامه‌ریزی می‌کنند، رهبران جنبش هدایت و راهبری می‌کنند. البته از جنبش، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری دارند، اما سردادن چند شعار در گوشه‌ای از جمعیت نمی‌تواند تعیین‌‌کننده‌ی استراتژی، تاکتیک و راهبرد یک جنبش باشد.

آقای باقرزاده آیا شما صحبتی درباره‌ی گفته‌های آقای میردامادی دارید؟

حسین باقرزاده: من هم موافقم که به این شکل نمی‌شود پیش رفت. این‌که هر شعاری در گوشه‌ی خیابان‌ها داده شده است، این شعار حتماً به عنوان شعار منشور جنبش سبز مطرح باشد. ولی مهم این است که منشور باید دارای مشترکات باشد. در اولین تظاهرات یعنی ۲۵ خرداد سال ۸۸، شعار اصلی‌ «رأی من کو؟» بود و شعارهای دیگری شبیه به این شعار مطرح می‌شد. حتی آن موقع هم شعار "التزام به قانون اساسی" مطرح نبود. مسئله اینجاست که در هیچ مراحله‌ی، نه در مراحل اولیه و نه در مراحل بعدی، دیده نشد که جنبش سبز شعار قانون اساسی یا التزام به قانون اساسی را مطرح کرده باشد.

سراج‌الدین میردامادی روزنامه‌نگار ساکن پاریس
سراج‌الدین میردامادی روزنامه‌نگار ساکن پاریسعکس: Irani

این مسئله که آقای میردامادی مطرح می‌کند، یعنی حکومت به همین قانون اساسی عمل نمی‌کند، بحث دیگری است. می‌توان حکومت را نقد کرد، می‌توان مطرح کرد که حکومت حتی به قانون خودش عمل نمی‌کند و به‌عنوان یک مسئله افشاگری کرد. ولی به‌عنوان خواست جنبش سبز‌، مطرح کردن این مسئله مشکل است.

مسئله اینجاست که نکاتی در این منشور است که جزو مشترکات نیست. این نکات جزو بخشی از خواست‌های جنبش سبز است، که خواست‌شان محترم است، ولی چون جزو مشترکات نیست، نباید در منشوری بیاید که قرار است، مشترکات جنبش سبز را بیان کند.

سراج‌الدین میردامادی: اگر بپذیریم که این جنبش به رفتار حاکمیت انتقاد داشته و نه به اصل حکومت، حالا ممکن است عده‌ای این را قبول نکنند. اگر بپذیریم که این جنبش رهبران مشخص و شناخته‌شده‌ای در داخل ایران دارد که آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی هستند، در نتیجه خواسته‌ها، صحبت‌ها و بیانیه‌های آن‌ها و منشوری که از سوی آن‌ها می‌آید را باید به‌عنوان منشور جریان رهبری جنبش تلقی کرد.

اگر روزی نیروهای سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور، مرجعیت سیاسی از سوی مردم پیدا کردند، می‌‌توان به آن‌ها حق داد، که منشوری را منتشر کنند و بخش قابل توجهی از آن را به دیدگاه‌های خودشان، به‌عنوان مرجع سیاسی و راهبری جنبش اختصاص دهند و بخشی را هم به مشترکاتی که با سایر گروه‌های سیاسی دارند.

آقای میردامادی معتقدند به این منشور از دید نیروهای سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور نگاه نشده است. آقای باقرزاده شما چه فکر می‌کنید؟

حسین باقرزاده: فکر نمی‌کنم که منشور باید طوری نوشته شود که علاوه بر مشترکات، نظرات خاص رهبران یک جنبش را هم بیان کند. نظرات خاص رهبران می‌تواند بیان شود. آن‌ها می‌توانند در بیانیه‌های دیگر آن را مطرح کنند. ولی وقتی منشور مطرح می‌شود، چون منشور یک سند مشترک جنبش است، بایستی فقط مشترکات را دربرگیرد.

بنابراین اگر رهبران دیگرهم سرکار بیایند و بخواهند نکاتی را در منشور بگنجانند که خاص خودشان باشد، فکر می‌کنم نادرست است. مسئله اینجاست که وقتی از منشور صحبت می‌کنیم، نبایستی منشور را با تاکتیک‌ها و راهکارهای موقتی مخلوط کنیم. این‌که گفته می‌شود الان شعار قانون اساسی به نفع جنبش است یا به نفع جنبش نیست، بحث دیگری است.

منشور نباید تاکتیکی عمل کند، بلکه باید آرمان‌ها و خواست‌های مشترک نیروهای جنبش سبز را دربرگیرد و آن‌ها را به صورت مشخص بیان کند. فکر می‌کنم که احترام مردم به آقایان کروبی و موسوی هم به همین دلیل این است. خطر اینجاست که اگر منشوری بیرون آید و خواست‌ها و مشترکات مردم را ندیده بگیرد و روی مسائلی تکیه کند که جزو مشترکات نباشد، بدنه‌ی جنبش دلسرد می‌شود و از جنبش جدا می‌شود. این خطر وجود دارد و باید این خطر را جدی گرفت. برای این که این خطر پیش نیاید، باید سعی شود در منشور فقط روی مشترکات تاکید شود و از مسائل فردی احتراز کند.

حسین کرمانی
تحریریه: فرید وحیدی

برای شنیدن فایل صوتی گفت‌وگو با حسین باقرزاده و سراج‌الدین میردامادی به فایل صوتی پایین صفحه مراجعه کنید!

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر