1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

بلبلی سیاه از غنا که فارسی می‌داند

۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

در آلمان غیرایرانیانی هستند که به دلایل شخصی یا تحصیلی فارسی یاد می‌گیرند. اکثر آنها یا آلمانی هستند یا از پیش‌زمینه‌ای شرقی برخوردارند. البته استثناهایی هم وجود دارد، از جمله "ناتالی برو"، بلبلی سیاهپوست از غنا.

https://p.dw.com/p/R48M
ناتالی برو از غنا در استودیوی دویچه وله
ناتالی برو از غنا در استودیوی دویچه ولهعکس: DW

دویچه وله: میهمان این بار ما در استودیوی سرنخ، خانم ناتالی برو Brew است که در سازمان فضایی آلمان کار می‌کند، مسئول امور مالی آنجاست و چیزی که جالب است خانم ناتالی برو از غنا می‌آید، سیاهپوست است، ولی رابطه‌ای خاص با زبان فارسی دارد.

ناتالی: ممنون که من را دعوت کردید. راستش را بخواهید، تمام دوستان من ایرانی‌ هستند و همین طوری از بچگی فارسی را یاد گرفتم.

فارسی‌ حرف‌زدن را از کی شروع کردی؟

حدوداً فکر کنم ۱۱ـ ۱۰ سالم بود. البته از شش سالگی با ایرانی‌ها دوست بودم، ولی هیچ چیز نمی‌فهمیدم؛ چندتا کلمه فقط. ولی الان قشنگ همه چیز را می‌فهمم.

چه شد که به این زبان و به این فرهنگ علاقه پیدا کردی؟

آخر چیزی که خیلی خنده‌دار است، همه دوستان من ایرانی‌اند و این‌ها از ایران آمدند آلمان، آلمانی که بلد نبودند. بعد در مدرسه کلاس اول معلم‌مان گفته بود که تو باید به این بچه‌ها کمی آلمانی یاد بدهی. چیزی که جالب بود، این که برعکس شد و این‌ها به من فارسی یاد دادند. آلمانی‌شان هم... ولی الان خیلی خوب شده. ولی در اصل این طوری شروع شد. این یعنی چی، غذا، خانه. بعد این جوری شروع شد.

یعنی آلمانی آن‌ها الان بدتر از فارسی توست، یا فارسی تو بهتر از آلمانی آن‌هاست...

این را حالا نمی‌خواهم بگویم. نه، آلمانی آنها خیلی خوب است.

الان چندتا زبان حرف می‌زنی؟

چهارتا. من انگلیسی حرف می‌زنم، زبان مادری‌ام، بعد آلمانی، فارسی و کمی هم ترکی می‌فهمم.

می‌بینم که در خیلی از میهمانی‌ها و پارتی‌ها و دیسکوهای ایرانی هم شرکت می‌کنی با دوستانت و در واقع بیش‌تر بین ایرانیان هستی.

بله.

با چه عکس‌العملی برخورد می‌کنی، وقتی ایرانی‌ها تو را می‌بینند و می‌بینند یک سیاهپوست چهقدر خوب فارسی حرف می‌زند؟

الان که خیلی‌ها از کلن و دوسلدورف من را می‌شناسند و برای‌شان اصلاً دیگر زیاد چیزی غیرعادی نیست. ولی مثلاً اتفاقاً عید بود، سال پیش. ما رفته بودیم فرانکفورت. یک برنامه بود، یک کنسرت بود. بعد یک آقایی از کنار من رد شد و گفت وا، این خانم سیاهپوست اینجا چی کار می‌کند. نمی‌دانست بنده‌ی خدا که من فارسی می‌فهمم. بعد وقتی جوابش را دادم، یک آن ماند. خیلی‌ها اول در حالت شوک‌اند و خیلی‌ها هم به من می‌گویند نه خانم شما دروغ می‌گویید، شما از بندرعباس می‌آیید. می‌گویم نه به خدا. من مال غنا هستم؛ بالاخره باورشان می‌شود.

یک چیزی که برای من خیلی جالب است، لهجه‌ی آنچنانی نداری. تقریباً می‌شود گفت که لهجه‌ات واقعاً فارسی‌ست. آیا تو زمانی دوست پسر ایرانی داشتی، یا چی شد که این لهجه کاملاً فارسی شد؟

دوست پسر ایرانی هیچ وقت نداشتم، ولی تمام دوستانم ایرانی هستند. اوایل وقتی فارسی یاد می‌گرفتم، خیلی فیلم ایرانی نگاه می‌کردم، فیلم‌های قدیمی مثل ممل آمریکایی و از این فیلم‌ها. بعد دیگر از آنجا شروع شد. به خاطر این است که ممکن است من لهجه زیاد نداشته باشم.

ناتالی در گفتگو با بامداد اسماعیلی
ناتالی در گفتگو با بامداد اسماعیلیعکس: DW

پس فیلم ایرانی هم نگاه می‌کنی؟

اوه، بله.

چی‌ها رو دوست داری یا کی‌ها را دوست داری؟

تازگی‌ها من سریال خوش‌نشین‌ها را نگاه کردم.

قشنگ بود؟

خیلی. خنده‌دار بود.

موزیک ایرانی هم حتماً گوش می‌کنی؟

بله.

چی‌ها گوش می‌کنی؟

من ابی را خیلی دوست دارم. و همینطور منصور را.

بیش‌تر آهنگ‌های ایرانی دوست داری یا غنایی؟

میکس است واقعاً. نصف نصف است.

یعنی غنایی هم گوش می‌کنی؟

بله. آن را هم گوش می‌دهم.

بیش‌تر کدام را گوش می‌کنی؟

راستش بیش‌تر فکر کنم همین ایرانی است. چون واقعاً دیسکو که ما می‌رویم یا جشن‌ها یا پارتی یا حتی تولدم که می‌شود، ما آهنگ ایرانی می‌گذاریم.

مثلاً توی ماشین هم می‌نشینی، ایرانی گوش می‌کنی؟

بعضی موقع‌ها بله.

چرا؟ موزیک ایرانی چی برایت دارد؟

بعضی از آهنگ‌ها واقعاً قشنگ‌اند. معنایش هم خیلی قشنگ است به نظر من. به خاطر این.

حالا حرف زدن یکطرف، رقصیدن هم یکطرف.

بله، آن هم یکطرف.

چون تا آنجا که می دانم حتی بابا کرم هم بلدی برقصی. این را از کجا یاد گرفتی؟

آن را هم دیگر از بس که ما فیلم نگاه کردیم. رقص فیلم را یاد گرفتیم.

سخت نبود؟ در رقص ایرانی چون معمولاً حرکت‌ها فرق می‌کند با رقص‌های دیگر؟

راستش چون با آن در اصل بزرگ شدم، به نظر من سخت نبود. نه.

پدر و مادرت نظرشان در این مورد که مثلاً فارسی حرف می‌زنی و به فرهنگ فارسی علاقمند هستی، چیست؟

برای آنها خیلی جالب است که من چه جوری فارسی یاد گرفتم.

بلدی بنویسی یا می‌توانی بخوانی؟

نه، متاسفانه.

نخواستی هم دنبالش بروی.

چرا، می‌خواستم. ولی با دوستانم البته. چون آن دوست خوب من، پریسا، او هم در اصل بلد نیست بنویسد. هر کسی از من می‌پرسد، می‌گویم معلمم که خودش بلد نیست بنویسد، من هم نمی‌توانم یاد بگیرم دیگر. ولی می‌خواهیم یاد بگیریم.

ایران رفتی تا حالا؟

نه، نرفتم.

دوست نداری بروی؟

چرا. اتفاقاً اگر خدا بخواهد، امسال می‌خواهیم برویم. بله.

کجا، چه کار می‌خواهید بکنید؟

برویم تهران. برویم دیدن فامیل دوستم پریسا. برای من هم جالب است. چون من زبان‌شان را حرف می‌زنم دوست دارم ببینم آنجا چه جوری هست.

مصاحبه‌گر: بامداد اسماعیلی

تحریریه: مهیندخت مصباح