1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

کاکه تیغون کیست؟

۱۳۹۱ خرداد ۱۱, پنجشنبه

"کاکه تیغون" نام مستعار یکی از قلم به دستان افغانستان است که تا حال نخواسته است نام اصلی اش آفتابی گردد.

https://p.dw.com/p/QxId
نعمت حسینی تهیه کننده ی سلسله ی "یک آفرینشگر، دو دیدگاه"
نعمت حسینی تهیه کننده ی سلسله ی "یک آفرینشگر، دو دیدگاه"عکس: DW

رادیو صدای آلمان در سلسله "یک آفرینشگر، دو دیدگاه" به معرفی تعدادی چند از شاعران و نویسندگان معاصر افغانستان می پردازد. این برنامه به کوشش نعمت حسینی، نویسنده و پژوهشگر افغان تهیه می گردد. در این سلسله کوشش می شود تا کوتاه به زندگی آفرینشگران پرداخته شده و آثار آنها توسط دو منتقد بررسی شود. البته رادیو صدای آلمان پذیرای نقد و نظر سایر منتقدین نیز می باشد.

کاکه تیغون حدود چهار دهه پیش در قندوز زاده شد و مکتب ابتدایی را در زادگاهش، متوسطه را در لیسه حبیبیه کابل و عالی را در پراگ جمهوری چک سپری کرد. کاکه تیغون حالا در آلمان زندگی می کند. او از ده یازده سال به این سو طنز می نویسد و به تازگی یکی از گزینه های طنز منظومش به نام «لبخند شیطانی» در کابل چاپ شد؛ و قرار است یک گزینه از طنز های منثور او نیز به زودی زیر چاپ برود. وی سه سال می شود که آثارش را در وبلاگی به نام کاکه تیغون نشر می کند؛ و علاوه بر آن، نوشته های او در برخی نشرات چاپی، و در وبسایت های مختلف مانند "آسمایی" نشر می شود.

کتاب "لبخند شیطانی" در دو هزار نسخه توسط انتشارات سعید در کابل منتشر شده است. این کتاب با 224 صفحه، از نگاه چاپی تقریبا کیفیت خوبی دارد.

طرح جلد کتاب سرگشتگی های عرفانی و عاشقانه در تاریخ هزار ساله ی ادبیات پارسی را با نگاهی زیرکانه به تصویر می کشد، به طوری که خود طنزی شده است. زن زیبارویی که چشم های بادامی درشت دارد، دسته گلی را در آغوش گرفته که گویا عاشقشِ، یعنی پیرمردی با تفنگ و دستار برایش آورده است. پیرمرد و زن چهارده ساله به طور کنایه آمیز بازگو کننده ی بخشی از سنت های افغانی است؛ هرچند حضور پیرمرد و زن جوان با لباس های فاخر در گلشنی زیبا، تقریبا تصویر متداول بیشتر مینیاتورها بوده است؛ و پیری مرد، نشانی از شیدایی عاشق بوده است. علاوه بر آن، آنچه طرح جلد را طنز می کند تفنگی است که پیرمرد در آغوش دارد و بر روی آن حروف ریز لاتین نوشته شده. نویسنده کنایه آمیز رابطه ی انسان افغانستانی امروز را به تصویر می کشد و با بی زبانی می گوید که حتا در خصوصی ترین و عاشقانه ترین رابطه، تفنگ و خشونت حضور دارد.

کاکه تیغون، در کتابش ابتکار جالبی نیز دارد. او جوابیه های منظوم و برخی نظرات دیگران را نسبت به طنزهایش، در پینوشت هر اثر گنجانده و به این ترتیب سعی کرده است تا در کتابش نوعی گفتگو بین نویسنده و مخاطب را ترسیم کند؛ و از متکلم الوحده بودن، بیرون بیاید.

در پایان یکی از طنزهای منظوم کتاب را با هم می خوانیم:

هر بزرگی به جهان تا به اوباما نرسد

نوبل صلح چه باشد که به آقا نرسد؟

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار است

به کس این جایزه ها صاعقه آسا نرسد

این نه با تو، نه با ما و نه با هیچ کسی

منفذی را نگذارد که به آنجا نرسد

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

هیچ جنگی به دو تا جنگ گل آغا نرسد

این همه آدم فهمیده نمی ماند تا

هی هی کابل و بغداد به هاها نرسد

مردم افتاده و خاکی و زمینی هستند

توبه توبه، نشود کار به ناسا نرسد؟!

راه بندان عجیب است، اوباما چه کند؟

نوبل خنده که تا منزل بالا نرسد

دلبر ما که دلش محضر طنز و طرب است

گفت: دنیا به یکی خنده ی زیبا نرسد

کاکه تیغون که به لوژ دل خود دپ کرده

چشم بد دور که در اصل قضایا نرسد

ویراستار: عاصف حسینی

استفاده مطالب این سلسله، بدون گذاشتن لینک نوشته مجاز نمی باشد