1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

آیا جنبش اعتراضی منحصر به شهرهای بزرگ است؟ • مصاحبه

۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

از آغاز جنبش سبز این مسئله بحث برانگیز بوده که چرا اعتراض‌ها، عمدتا در تهران و شهرهای بزرگ نمود داشته‌اند و شهرهای کوچک ساکت مانده‌اند. در این باره با سعید پیوندی، جامعه‌شناس واستاد دانشگاه پاریس گقت‌وگو کرده‌ایم.

https://p.dw.com/p/Nm9B
بازار سنندج - اعتصاب در اعتراض به اعدام زندانیان سیاسی کرد
بازار سنندج - اعتصاب در اعتراض به اعدام زندانیان سیاسی کردعکس: rasoulpour.blogfa.com

کارنامه یکساله جنبش سبز نشان می‌دهد که مقاومت و اعتراض مردم در شهرهای بزرگ چشمگیرتر از شهرستان‌ها بوده است. آیا شهرهای کوچک، گرایشات محافظه‌کارانه دارند یا دلیل سکوت نسبی شهرستان‌ها، تفاوت درفضای اجتماعی و فرهنگی آنهاست؟

دکتر سعید پیوندی، جامعه‌شناس واستاد دانشگاه پاریس در گفتگو با دویچه‌وله، ضمن برشمردن تفاوت‌های محیطی و فرهنگی شهرهای کوچک، تاکید می‌کند که تفکیک جامعه ایران به دو بخش محافظه‌کار و خواهان تغییر و محافظه‌کار تلقی کردن شهرهای کوچک و تحول‌طلب تلقی کردن شهرهای بزرگ نادرست است.

سعید پیوندی
سعید پیوندیعکس: Iran-Emrooz

با سعید پیوندی در این باره گفت‌وگو کرده‌ایم.

دویچه‌وله: ما در صدد بررسی جنبه‌های عینی و ذهنی و دلایل جامعه‌شناسانه این هستیم که چرا جنبش سبز، عمدتا در تهران و شهرهای بزرگ نمود داشته و شهرهای کوچک به‌ظاهر ساکت مانده‌اند. آیا شما اساسا با این تفکیک یا تعبیر موافقید؟

سعید پیوندی: همه شواهد نشان می‌دهند که اعتراض و مقاومت بیرونی در شهرهای کوچک حداقل در اشکال خود با شهرهای بزرگ فرق داشته‌اند. باید توجه کرد که از آغاز مبارزه انتخاباتی نیز، میان شهرهای کوچک و بزرگ ایران تفاوت وجود داشت و شور و هیجان شهرهای بزرگ‌تر در آنها دیده نمی‌شد. شهرهای کوچک به‌طور کلی آرام‌تر بودند. البته این به معنای آن نیست که در شهرهای کوچک تمایلی به نامزدهای اصلاح‌طلب نبود.

اطلاعات من از شهرهای کوچک ایران نشان می‌دهد که زمینه بروز اعتراض‌ها در آنها کمتر بوده است. در شهر کوچک، حالت ناشناس ماندن و حل شدن در توده بزرگ وجود ندارد. در نتیجه اشکال اعتراضی در آنها نمود بارز یا خیابانی چون شهرهای بزرگ ندارد.

یک نظر در مورد خروش مردم تهران و شهرهای بزرگ این است که آنها دیدگاه فراتحریمی و مشارکت هوشمند پیدا کرده بودند، اما در شهرهای کوچک‌تر چنین نبود. دست‌کم در مناطقی مانند آذربایجان و کردستان هنوز گرایش تحریم وجود داشت.

مناطقی که شما از آن نام می‌برید، یک پنجم جمعیت ایران را هم ندارند و نمی‌توان رفتار آنها را به همه‌جا تعمیم داد. رویکرد تحریم بیشتر در مناطق سنی‌نشین و کردستان قابل مشاهده بود. در مورد آذربایجان چون خود آقای موسوی ترک هست، میزان مشارکت احتمالا بالا بوده است. به‌هرحال چون آماری در دست نیست، دشوار است تحلیلی عینی از موقعیت ارائه دهیم.

من سوال را به شکل دیگری طرح می‌کنم: به‌نظر می‌رسد هرکجا میزان مشارکت بیشتر بوده، میزان شوک ناشی از نتیجه انتخابات هم بیشتر بوده باشد. بنابراین آیا می‌توان رابطه‌ای میان مشارکت فعال و اعتراض در پی سرخوردگی برقرار کرد؟

اعتراضات در جاهایی چشمگیرتر بوده‌اند که جامعه مدنی از رشد بیشتر برخوردار بود و تشکل‌های مدنی و دانشجویی مهمی وجود داشتند. در مناطقی که دانشگاه‌های بزرگـ‌تر و مهم‌تر وجود داشت، حرکت‌های اعتراضی مشهودتر بود. هرکجا عناصر فعال‌تر و آگاه‌تر اجتماعی بیشتر در میدان بودند، اعتراض‌ها بیشتر بوده است. درست است که خروش مردم خودجوش بود اما کاملا خودبه‌خودی نبود و نیروهای محرک اولیه خود را داشت.

در مقایسه شهرهای بزرگ و کوچک باید عامل سرکوب را هم درنظر گرفت. به‌نظر من، اگر اعتراض‌مسالمت‌آمیز در شهرهای بزرگ می‌توانست ادامه یابد، حتما به شهرهای کوچک نیز سرایت می‌کرد. من فکر می‌کنم برای همین هم، حاکمیت خشونت بی‌نظیری علیه تظاهرات خیابانی به‌کار برد، زیرا از تمایل مردم به تغییر و نارضایتی‌شان در همه‌جای ایران مطلع بود. حاکمیت کوشید با سرکوب مردم در شهرهای بزرگ، جلوی سرایت این وضع به شهرهای کوچک را بگیرد. قبل از انقلاب هم همینطوربود. تا تهران و شهرهای بزرگ حرکت نمی‌کردند، شهرهای کوچک به جریان اعتراضی نمی‌پیوستند.

Proteste im Iran
عکس: AP

کسانی از شکاف سنتی تهرانی−شهرستانی بعنوان یک شکاف اجتماعی فعال در ایران امروز نام می برند و این را از جمله دلایل فراگیرنشدن جنبش سبز می‌دانند. آیا چنین دیدی قابل انتقاد است؟

کاملا. اساسا فضای شهرهای کوچک از نظر سنتی همیشه متفاوت از شهرهای بزرگ‌است. بالاخره شهرهای کوچک و روستاها، به نسبت شهرهای بزرگ‌تر که پیشگام تغییرند، محافظه‌کارترند. اما از طرف دیگر باید گفت که آنچه در ایران اتفاق افتاده، بازتاب کل افکار عمومی ایران است و شهرهای کوچک را نباید از این کل، مستثنی کرد.

اصول‌گرایان و طرفداران آقای احمدی‌نژاد کوشیده‌اند بگویند که نامزدهای اصلاح‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طلب درشهرهای کوچک محبوبیت ندارند و نباید فضای شهرهای بزرگ را با شهرهای کوچک در ایران مقایسه کرد. این تحلیل عینی نیست. ما باید نقش رسانه‌های مدرن را در نظر بگیریم. الان حتی عشایر هم ماهواره دارند. برخی دانشجویان شهرستانی من که آن زمان به ایران رفته بودند، می‌گفتند که افکار عمومی درشهرستان‌ها نیز گرایش به تغییر دارد اما اعتراض و مطالبات‌اش نمودی مانند شهرهای بزرگ ندارد.

به نظر میرسد بیشتر نگاه‌ها متوجه این است که جنبش اعتراضی به شهرهای کوچک هم سرایت کرده اما به این و آن دلیل، نمود ندارد. اما چرا از این زاویه حرکت نشود که در شهرستان‌ها و نقاط بسته‌تر، دولت و حاکمیت توانسته‌اند نفوذ خود را حفظ کنند یا به نوعی مردم را راضی نگاهدارند؟

من قبول ندارم که حاکمیت در شهرهای کوچک و روستاها نفوذ بیشتری دارد.اگر ما انتخابات سال ۷۶ را ملاک بگیریم و از آن نقطه حرکت کنیم، می بینیم که در انتخابات آن زمان هم تفاوت آرا در شهرهای کوچک و بزرگ آن حد چشمگیر نبود و نامزد حکومت یعنی آقای ناطق نوری نتوانست با آن آراء، شهرهای بزرگ را شکست دهد. تازه بیشترین تقلب آن زمان درهمین مناطق کوچک‌تر و عقب‌مانده‌تر انجام شد.

تمام داده‌های جامعه‌شناسی ما در ۱۵ سال گذشته در زمینه رفتارهای اجتماعی، دسترسی به وسایل ارتباطی نوین و استفاده از دنیای دیجیتال، هیچ‌کدام نشان نمی‌دهند که بین شهر کوچک و شهر بزرگ ما، گسست و جدایی جدی وجود دارد. همیشه یک نوع پیوستگی میان آنها بوده اما شهرهای کوچک و روستاها به‌طور طبیعی و قابل انتظار، با همان شتاب شهرهای بزرگ واکنش نشان نمی‌دهند یا به دلیل ویژگی‌های محیطی، با عمق شهرهای بزرگ به اصلاحات و تغییرات فکر نمی‌کنند.

ما نباید به دام تحلیلی بیفتیم که در ایران وجود دارد: ایران صلاح‌طلب و خواهان تغییر که شهرهای بزرگ هستند و ایران محافظه‌کار که شهرهای کوچک و روستاها باشند. هر چه تاکنون اتفاق افتاده، در مجموع ایران بوده و تنها اشکال‌اش متفاوت بوده است.

من صحبت شما را این‌گونه می‌فهمم که به‌هرحال موافق و مخالف وجود دارد اما نباید محافظه‌کاران و دوستداران تغییر را از نظر جغرافیایی تفکیک کرد. شما می‌گویید لایه‌ها و گرایش‌های مختلفی وجود دارند که در این‌جا و آنجا پراکنده‌اند؟

کاملا درست است. جداسازی جامعه ایران از نظر جغرافیایی زیاد عینی نیست و ما باید نوع رابطه لایه‌های مختلف اجتماعی با حکومت را مورد بحث قرار دهیم. تقسیم بندی جغرافیایی به‌جز در مناطق سنی‌نشین و اقلیت‌های قومی، عینی نیست. حرکت‌های اجتماعی و اعتراضی اشکال واحدی ندارند و نمی‌توانند هم داشته باشند. فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شهرهای کوچک و بزرگ با هم فرق می‌کنند. اندازه شهرها ارتباطی با تغییر در ایران یا تثبیت حاکمیت ندارد.ما باید تحلیل خود را بیشتر روی لایه‌ها و گروه‌های اجتماعی ببریم تا روی مناطق جغرافیایی.

مهیندخت مصباح

تحریریه: رضا نیکجو

پرش از قسمت در همین زمینه