1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«رسانه‌های شهروندی به تنهایی برای ایجاد تغییرات بنیادین کافی نیستند»

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

باب بورستین، مدیر ارتباطات سیاسی گوگل، در گفت‌وگو با دویچه وله از خودسانسوری و راهکارهای مقابله با آن می‌گوید. از نقش رسانه‌های شهروندی در ایجاد تغییرات سیاسی در کشورهای تحت حاکمیت دیکتاتوری.

https://p.dw.com/p/NP8u
باب بورستین
باب بورستینعکس: DW

باب بورستین، بیش از ۲۵ سال در زمینه ارتباطات سیاسی، امنیت ملی، و روزنامه‌نگاری فعالیت کرده و ۷ سال مشاور سیاست خارجی بیل کلینتون بوده و اکنون مدیر ارتباطات سیاسی گوگل در سطح بین‌المللی است.

این گفت‌وگو در حاشیه کنفرانس «صداهای جهانی» در سانتیاگو انجام شده است.

دویچه وله: چه تعریفی از خودسانسوری می‌توان ارائه کرد؟

باب بورستین: باید بگویم که خودسانسوری مفهوم بسیار پیچیده‌ای است که معمولا به دو شکل ظاهر می‌شود. شکل اول را می‌توان در قالب «فردی» تعریف کرد. به‌خصوص امروز که وب 2.0 و فیس‌بوک و توئیتر و سایر سرویس‌های نوین فراگیر شده‌اند، این افراد هستند که تصمیم می‌گیرند تا چه اندازه اطلاعات مرتبط با خود را افشا کنند. در چنین مواردی افراد معمولا ملاحظاتی نظیر حریم خصوصی و درک شخصی خود از اخلاق را مد نظر قرار می‌دهند. شکل دوم خودسانسوری، توسط دولت‌ها به افراد تحمیل می‌شود و افراد را وادار می‌کند ملاحظاتی را مد نظر قرار دهند که در شرایط آزاد به آن فکر نمی‌کنند. من این نوع از خودسانسوری را «القاء دولتی» می‌نامم. پیوستگی فشار مفرط برخی دولت‌ها، به شهروندان آن کشور می‌فهماند که چطور باید رفتار کنند تا مورد غضب حکومت و وابستگان آن قرار نگیرند. این قوانین نانوشته، به اندازه سایر قوانین مکتوبی که توسط حکومت‌های توتالیتر برای سانسور تدوین و تصویب می‌شوند، حائز اهمیت است.

به‌عنوان مثال در چین، اصولی در قانون اساسی وجود دارد که تامین برخی از حقوق اساسی شهروندان را تضمین می‌کند، اما همه مردم می‌دانند که کجا می‌توانند بروند و کجا نمی‌توانند بروند؛ چه کاری را می‌توانند، و چه کاری را نمی‌توانند انجام دهند و چالش اصلی برای همه مخالفان، یافتن راه‌های میانه و زیستن بی‌دردسر در حصار این قوانین نانوشته و تحمیلی است. بنابراین خودسانسوری، نوعی سانسور موذیانه است که شاخص‌های مرتبط با آزادی بیان را در دریایی از ابهام غرق می‌کند. همه کسانی که در چنین شرایط طاقت‌فرسایی زندگی می‌کنند، می‌دانند که تخطی از این قوانین نانوشته، مانند سر بیرون آوردن از پشت سنگرها در جنگ جهانی دوم است: بی‌تردید شما زندگی خود را در معرض خطر قرار می‌دهید و کسی در فاصله دور یا نزدیک هست که به سمت‌تان شلیک می‌کند.

چهارمین نشست «صداهای جهانی»، شیلی، ۶ تا ۷ مه - مصاحبه با باب بورستین در جریان این گردهمایی صورت گرفته است
چهارمین نشست «صداهای جهانی»، شیلی، ۶ تا ۷ مه - مصاحبه با باب بورستین در جریان این گردهمایی صورت گرفته استعکس: DW

در کشورهایی هم‌چون ایران که سانسور بر تاریخ آن سایه افکنده، خودسانسوری تبدیل به نوعی فرهنگ می‌شود. به‌خصوص وقتی شما مولد یا مروج فکر و محتوای آگاهی‌بخش باشید. روشنفکران، نویسندگان و روزنامه‌نگاران در چنین کشورهایی تن به این قوانین نانوشته می‌دهند و در بسیاری از موارد حتی اگر شما درصدد عبور از این خطوط قرمز باشید، توسط دیگران مورد سرزنش قرار می‌گیرید.

قطعا همین‌طور است. چون اگر شما این کار را انجام دهید، همه افراد دیگری که در این طیف قرار گرفته‌اند را در معرض خطر قرار می‌دهید. چیزی شبیه فیلم‌های احمقانه درباره سیستم نظامی آمریکا که یک سرباز کار خطایی انجام می‌دهد و در سکانس بعدی همه گردان زیر باران شدید مجازات می‌شوند، بدون آن‌که از جزئیات خطای صورت‌گرفته باخبر باشند. عبور از خطوط بی‌شمار قرمز در کشورهایی که دیکتاتورها بر آن حکم می‌رانند و از آگاهی می‌هراسند، پیامدهای مهلکی خواهد داشت که از سطح فرد خاطی بسیار فراتر می‌رود. خودسانسوری هم‌چون دام گسترده‌ای توسط تمامیت‌خواهان پهن می‌شود. اما از سوی دیگر، اگر کسی از این خطوط قرمز عبور نکند، پیشرفتی حاصل نخواهد شد و تغییری پدید نخواهد آمد. بنابراین نمی‌توان دست به ارزش‌داوری زد و گفت این شخص کار درستی کرده و دیگری کار نادرستی انجام داده است. قضاوت در این مورد بستگی به وضعیت جامعه، زمان و نوع تغییری دارد که درصدد ایجادش هستید.

با در نظر گرفتن تجربیات تاریخی و وضعیت‌های مشابه در دیگر کشورها، چه راهکارهایی را می‌توان برای مقابله با خودسانسوری توصیه کرد؟

من در طول سال‌های کاری‌ام، موارد بسیاری را خوانده و دیده‌ام که تخطی از همین قوانین نانوشته، حبس‌های بلندمدت، شکنجه‌های وحشت‌آور و حتی مرگ بر اثر شکنجه یا ترور را برای بسیاری از «خاطیان» به همراه داشته است. به همین خاطر به هیچ‌کسی توصیه نمی‌کنم که خود را در معرض خطر فیزیکی قرار دهد و اساسا بدون اطلاعات جامع از وضعیت یک کشور خاص در یک مقطع زمانی مشخص، نمی‌توان راهکاری برای مقابله با محدودیت‌ها پیشنهاد کرد. اما تجربیات تاریخی نشان می‌دهد که برای غلبه بر محدودیت‌های گسترده، راهی جز تغییر رژیم با بهره‌گیری از روش‌های خشونت‌پرهیز وجود ندارد. رژیم‌هایی که دیوارهای خودسانسوری را می‌سازند و مردم را در حصاری به پهنای یک کشور حبس می‌کنند، هدف بسیار ساده و مشخصی دارند: ماندن بر مسند قدرت. این دیوارها برای این ساخته می‌شوند که از فروپاشی و در هم‌شکستن این قدرت جلوگیری کند و کسانی که بخواهند این دیوار را درهم بشکنند، از بالای آن بپرند یا از زیر آن تونلی به رهایی حفر کنند، زندگی خود را در معرض خطر قرار داده‌اند.

با توجه به تقابل گوگل با دولت چین در اعتراض به سانسور آنلاین، آیا برنامه‌ای هم برای برخورد با کشورهای دیگری هم‌چون ایران که سانسور شدید و گسترده‌ای بر اینترنت اعمال می‌کنند دارید؟

برای برخورد با ایران باید طرح کاملا متفاوتی داشته باشیم، چون شرایط این دو کشور کاملا متفاوت است. واقعیت این است که ما از هر دو طرف اجازه فعالیت رسمی در داخل ایران را نداریم. ما پای‌بند قوانین داخلی آمریکا هستیم و بر اساس آن اجازه فعالیت در خاک ایران از ما سلب شده و فیلتر کردن برخی از سرویس‌های ما توسط دولت ایران، تا حدودی نشان‌دهنده موضع آنان در قبال ماست. اما با تصمیم اخیر وزارت خزانه‌داری مبنی بر لغو تحریم صادرات سرویس‌های آنلاین به چند کشور از جمله ایران، ما می‌توانیم به کاربران ایران اجازه دانلود سرویس‌های آنلاین خود را بدهیم. ما می‌خواهیم پلت‌فرمی فراهم کنیم که از طریق آن همه عقاید و اندیشه‌ها مجال ظهور و بروز بیابند. دولت ایران در زمینه رسانه، کاملا انحصارگرانه عمل می‌کند و ما از انحصارطلبی بیزاریم. بنابراین همه تلاش خود را خواهیم کرد تا ایرانی‌ها برای آگاه شدن و نیز گسترش آگاهی، ابزارها و امکانات بیشتری در اختیار داشته باشند. اما نکته مهم این است که تلاش برای تحقق آزادی اینترنت و مقابله با سانسور آنلاین، به تنهایی نمی‌تواند نتیجه‌بخش باشد و تغییر شگرفی پدید آورد. ابزارهای تکنولوژیک می‌توانند فرایند تغییر را تسهیل یا تسریع کنند، اما اگر در کنار آن اقدامات لازم در فضای آفلاین صورت نگیرد، دستاورد چشمگیری نخواهد داشت و منجر به تغییر بنیادین نخواهد شد.

لغو تحریم‌های صادرات سرویس‌های آنلاین چه تاثیراتی خواهد داشت؟

هدف دولت آمریکا این است که از این طریق به مخالفان ایرانی امکانات بیشتری برای انعکاس صدای خود بدهد. هدف بسیار خوبی است و در این مورد بحثی وجود ندارد. اما پیش از اجرا نمی‌توان ارزیابی دقیقی از تاثیرات آن داشت. با این همه، نقش اینترنت در معادلات سیاسی ایران بسیار مهم و تعیین‌کننده است و توانمندسازی کاربران ایرانی، قطعا تاثیرگذار خواهد بود.

رسانه‌های شهروندی تا چه اندازه می‌توانند در ایجاد تغییر در شرایط دشوار کنونی کارآمد باشند؟

رسانه‌های شهروندی طبیعتا بسیاری از دیوارهای مرسوم را در هم می‌شکنند، چون خاموش کردن صدای یک شهروند- خبرنگار، از توقیف یک روزنامه و به تعطیلی کشاندن یک رسانه متعارف، بسیار دشوارتر است. رسانه‌های شهروندی می‌توانند در حصار دیوارها، قدرت مانور بیشتری داشته باشند. اما باز هم تاکید می‌کنم، بهره‌گیری صرف از رسانه‌های نوین و شبکه‌های اجتماعی برای ایجاد تغییر اساسی کافی نیست. دیکتاتوری حاکم بر ایران، از مذهب به‌عنوان یک نقاب بهره می‌گیرد تا احتمال بقای خود در عرصه قدرت را افزایش دهد و مقابله با این سیستم پیچیده، نیازمند بهره‌گیری تلفیقی از امکانات فضای آنلاین و آفلاین است.

مصاحبه‌گر: احسان نوروزی

تحریریه: بهمن مهرداد