مارک تواین، هنرمندی که شوخی را جدی میگرفت
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبهتام سایر پسرک دماغ سربالایی است از خانوادهای توانگر، درحالی که آن یکی پسر مرد دائمالخمری است که از خانه میگریزد و یار و همدم جیم میشود، بردهای که از بیم فروخته شدن، فرار میکند و با دوستش هاک به رودخانه میسیسیپی دل میبندد چون میتوانند بر روی آن یکریز از آن جنسهای خوب و فروختنی شکار کنند.
"ماجراهای هاکلبری فین" که ماندگارترین اثر مارک تواین است، انتقاد گزندهای است به جامعه دودوزهباز ایالتهای جنوبی امریکا. تواین در این اثر دست خودنمایان زهدفروش را رو میکند که در باطن یکپارچه فریبکار، دروغگو و قاتلاند.
از چاپ اول "ماجراهای هاکلبری فین" ۱۳۵ سال میگذرد، ولی این اثر هنوز تازگی و انگیزهبخشی خود را از دست نداده است. آخرین ترجمه این اثر به آلمانی، یک ماه است که از چاپ درآمده است.
هاک در واقع زبان پنهان نویسنده است. مارک تواین در این داستان، لحن و لهجهها و اصطلاحات آدمهای گوناگون را چنان ماهرانه گنجانده که ارنست همینگوی با خواندن آن نوشت: «ادبیات امریکا با مارک تواین زاده شد.» چرا؟ چون طنز را از بزمهای کارگران و ملوانان کناره ی میسیسیپی به روزنامهها و کتابخانههای سرشناس برد، چون زندگی تودههای ساده "غرب وحشی" را به جهانیان نشان داد، چون نوشتههایش همان اندازه در ذهن و دل نوجوانان ده پانزده ساله آروزمند مینشست و مینشیند که بر ذهن و دل ادیبان و کتابخوانان حرفهای، یا چون اصطلاحات عامیانه سیاه و سفید را به خورد ادبیات امریکایی و انگلیسی داد.
تواین هرچه بود و هست، نشانه بیباکی در ادبیات رئالیستی است. داستانهای او که بیشتر در قالب سفرنامه و زندگینامه تنظیم شدهاند، از جنس داستانهای باب امروز نیستند که در دنیای تخّیلات سیر کنند و از جّن و پری بگویند. آنها بازتاب زندگی مردم کوچه و بازارند، با همه امیدها، آرزوها، شادیها و غمهایشان.
زندگیای پرماجرا
بیست و هفت ساله بود که نام مارک تواین، "نشان دوم" را برای خود برگزید، عبارتی که ملوانان کشتیهای میسیسیپی هنگامی که آب دوازده پا ژرفا داشت فریاد میزدند، یعنی که کشتی تا اینجا به گل نمینشیند. تا پیش از آن نامش ساموئل کلمنس بود. او پسر یک قاضی از روستای فلوریدا بود که با فرزندانش به شهرک هانیبال در کنار رودخانه میسیسیپی نقل مکان کرده بود.
ساموئل، دوازده ساله بود که پدرش درگذشت و با مرگ خود تأمین خرج خانواده را ناخواسته به گردن او انداخت. او مدرسه را رها کرد و حروفچین شد. در چهارده سالگی روزنامهنگار شد و سرانجام در هفدهسالگی همانگونه که آرزو داشت، کارآموز کشتی شد و به شهرهای دوردست رفت، تا اینکه در بیست سالگی به آرزوی کودکیش رسید؛ ناخدای کشتی بر رود میسیسیپی شد.
بیست و شش سالش بود که جنگ داخلی در امریکا درگرفت و کشتیرانی بر رود میسیسیپی متوقف شد. ساموئل کلمنس مدتی معدنچی طلا شد، به گزارشگری در روزنامههای محلی پرداخت، سفرنامه نوشت تا سرانجام نویسندگی را با نام مارک تواین، پیشه اصلی خود ساخت. او نخستین نویسنده ای بود که دستنوشته رمانش را تایپ شده برای انتشار برای ناشرش فرستاد. این رمان همان "تام سایر" بود که ادامه آن، یعنی "ماجراهای هاکلبری فین"، برجستهترین کار او به شمار میآید، هرچند خودش کارهای دیگرش چون "سرنوشت ژاندارک" را بهتر و مهمتر میدانست.
مارک تواین تنها خوب نمینوشت، بلکه نوشتههایش را خوب میخواند، یا به عبارت دیگر، شیرین و دلنشین تعریف میکرد. او شوخیگری بود که نخست با نقالی برای همکارانش تمرین طنز کرده بود و این کار را پس از اینکه نویسنده سرشناسی شده بود هم رها نکرد.
او دستی در بازرگانی و دستی هم در کشف و اختراع داشت. میخواست برای قطارها ترمز مطمئنتری بسازد و ریشتراش آسانکارتری درست کند. آلبوم عکسی هم به بازار داد که، به گفته خودش، زمانی پرفروشتر از کتابهایش شد. او یک انتشاراتی هم برپا کرد که اما ورشکسته شد. پس از ورشکستگی و ۲۰۰ هزار دلار بدهی سفری به اروپا کرد و با نوشتن سفرنامهها و داستانها و خواندن آنها در جلسههای گوناگون توانست همه وامهایی را که گرفته بود، پس دهد.
با این همه، نویسنده ای که طنزش در عین بیان بدیها، نگرانیها و نارساییها همگان را به خنده میانداخت، ده سال آخر عمرش را در غم و اندوه گذراند. همسرش و دو دختر از سه فرزندش را از دست داد. مانند بیشتر طنزپردازان گرفتار بدبینی شد. آثار جدیاش مورد توجه قرار نگرفت. میتوان گفت که آثار چاپ نشده مارک تواین از آثار چاپشدهاش کمتر نبوده و نیستند. آخرین داستانی که از او در امریکا برای نخستین بار از چاپ درآمد، «یک قتل، یک راز و یک ازدواج» است که تازه در سال ۲۰۰۱ منتشر شده است.
ترجمه آثار مارک تواین در ایران
مارک تواین در ایران با کتابهای "ماجراهای تام سایر" و "هاکلبری فین"، ترجمه محمد قاضی، شناخته شده بود. پس از انقلاب هم "شاهزاده و گدا" و چند مجموعه داستان کوتاه از او به فارسی برگردانده شد. تنها "ماجراهای هاکلبری فین" چهار بار به فارسی ترجمه شده که به نظر نگارنده بهترین و دقیقترین آنها ترجمه نجف دریابندری، چاپ انتشارات خوارزمی در سال ۱۳۶۶ است. دریابندری پیشگفتار روشنگرانه و روانی بر کتاب نوشته که خواننده را به بهترین وجه با مارک تواین و کار او آشنا میکند.
نویسنده: اسکندر آبادی
تحریریه: کیواندخت قهاری