1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

"اعتماد" به آینده

۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

توقیف روزنامه اعتماد برای خیلی‌ها به معنای خاموشی یکی از آخرین صداهای منتقد در ایران بود. ولی همکاران با سابقه این روزنامه با نگاهی مثبت به آینده می‌نگرند و می‌گویند دست‌اندرکاران مطبوعات به شرایط سخت خو کرده‌اند.

https://p.dw.com/p/MHyX
عکس: irani

گفتگویی با فرزانه روستایی، خبرنگار اعتماد

دویچه‏وله: با توقیف روزنامه‏ی "اعتماد"، آخرین روزنامه‏ی پراهمیت اصلاح‏طلبان هم دیگر منتشر نمی‏شود. این چه پیامدی می‏تواند داشته باشد؟

فرزانه روستایی: من معتقد نیستم که سیستم اطلاع‏رسانی مجموعه‏ی اصلاح‏طلب‏ها به گونه‏ای باشد که با تعطیل شدن روزنامه‏ی مثلا اعتماد تا حد زیادی مخدوش شده باشد. سهمی از اطلاع‏رسانی متعلق به روزنامه‏ی اعتماد بود. با توجه به این که روزنامه‏ی اعتماد طی ماه‏های گذشته تحت فشارهای بسیار سنگین و طاقت‏فرسایی قرار داشت، برای این که دچار مشکل نشود و توقیف نشود، تلاش زیادی داشت که محافظه‏کارانه برخورد کند و طوری برخورد کند که روزنامه دچار توقیف نشود. اما در هرحال همان هم تحمل نشد. مضاف بر این که دستور توقیف روزنامه در شرایطی صادر شد که به اصطلاح گیر خاصی به روزنامه ندادند. معمولا کاریکاتوری، عکسی، مقاله‏ای و… عاملی می‏شد برای این که هیأت نظارت یا نهاد دیگری روزنامه را ببندد. اما این بار این اتفاق هم حتی نیفتاده است.

نتیجه‏ای که از این مسئله می‏گیرید، چیست؟ مثلا این که اینترنت می‏تواند جای روزنامه را بگیرد؟ یا این که اهمیتی ندارد؟

Farzaneh Rustayi
فرزانه روستایی، مدیر بخش بین‌الملل روزنامه اعتمادعکس: Nameh

نه؛ نمی‏خواهم بگویم اهمیتی ندارد. منظورم این است که وزن دقیق هرچیزی را مورد مطالعه قرار بدهیم؛ نه کم‏تر و نه بیشتر. در ضمن، روزنامه‏ی اعتماد از این فرصت هم برخوردار است که پی‏گیری حقوقی بکند. شرایطی که هیئت نظارت بر مطبوعات روزنامه را بسته است، به ترتیبی است که به لحاظ حقوقی خیلی نمی‏توان از آن دفاع کرد. به عبارتی، جلسه با حداقل اعضای شرکت کننده تشکیل شده و رأی‏ای که آورده است، رأی خیلی بزرگ و قاطعی نیست.

در نتیجه این حق را برای روزنامه‏ی اعتماد و صاحب‏امتیازش به‏وجود می‏آورد تا پی‏گیری حقوقی کند. امروز هم گویا سینگنال‏هایی که تقریباً می‏توان آن‏ها را مثبت تلقی کرد، دریافت کرده‏اند که شاید بشود روزنامه را دوباره منتشر کرد.

یعنی فکر می‏کنید به گفته‏ی آقای محمد علی رامین می‏توان امید داشت که توقیف روزنامه موقتی باشد و در آینده شاهد انتشار مجدد آن باشیم؟

ما روی آقای محمد علی رامین اصلا حساب باز نمی‏کنیم. به نظر می‏رسد مسئله‏ی روزنامه‏ی اعتماد و آقای رامین تا حدی موضوعی شخصی شده باشد. آقای رامین حدود دو یا سه ماه پیش در چهارچوب دیدارهایی که معمولا معاونین مطبوعاتی از روزنامه‏ها دارند، به روزنامه‏ی اعتماد آمد. برخوردی که ایشان در این دیدار با کارکنان و خبرنگاران روزنامه داشت، برخوردی بسیار توهین‏‏آمیز، بسیار سخیف و به گونه‏ای بود که می‏شد از آن نتیجه‏ گرفت که این آدم واقعا آدم عاقلی نیست، آدم فهمیده‏ای نیست؛ چه برسد به این که بگوییم آدم فهیمی است که بخواهد روزنامه‏ها را نظارت کند.

برخورد ایشان بسیار برخورد بدی بود و حتی می‏توانم بگویم تا حد زیادی، برخورد بی‏ادبانه‏ای بود. در واقع، اگر روزنامه‏ی اعتماد با پی‏گیری‏های آقای رامین دیروز توقیف نمی‏شد، حتما دو هفته‏ی دیگر یا دو ماه دیگر توقیف می‏شد.

خانم روستایی، گفتید سیگنال‏های امیدوار کننده‏ای وجود دارند

مدیر مسئول روزنامه امروز صبح پی‏گیری کرده و مسئولان قضایی‏ای که ایشان با آن‏ها صحبت کرده‏ است، امیدوار هستند بشود مساله را حل کرد. احتمال این که موضوع حل شود، تقریبا موجود است.

آیا با توقیف بخش وسیعی از روزنامه‏های منتقد و همین‏طور به زندان افتادن گروه وسیعی از روزنامه‏نگاران، دولت به این هدف رسیده است که صدای منتقد را خفه کند و نگذارد دیگر حرفی زده شود؟

در شرایط فعلی جامعه‏ی ما اطلاع‏رسانی -متاسفانه یا خوشبختانه- متعلق به روزنامه‏های اصلاح‏طلب نیست. الان ماهواره‏ها هستند که وظیفه‏ی اصلی خبررسانی را در ایران بر عهده دارند. امروز در دورترین مناطق ایران هم مردم بی‏بی‏سی و صدای امریکا را تماشا می‏کنند. حداقل مراکز جمعیتی، مراکز بزرگ شهری جامعه‏ی ایران روی این ماهواره‏ها تمرکز بسیار قابل توجهی دارند.

در نتیجه، بودن یا نبودن روزنامه‏ی اعتماد، در سطوحی، خیلی معادلات را بر هم نمی‏زند. هرچند روزنامه‏های اصلا‏ح‏‏طلب طیف‏هایی از مسائل و جریانات سیاسی را می‏پوشاندند که ممکن است خلاء آن با هیچ چیز دیگری پر نشود.

تصویری که دیروز از شما و همکاران‏تان در اینترنت پخش شد، روحیه‏ای بشاش را نشان می‏داد و همه در حال خندیدن بودید. در حالی که این توقیف با موقعیت شغلی شما، آزادی نوشتن‏تان و … ارتباط پیدا می‏کند.

بچه‏هایی که این‏جا کار می‏کنند، اغلب تجربه‏ی کار کردن در روزنامه‏های متعدد تعطیل شده را دارند و شاید بتوان گفت من بیش از دیگران از این تجربه برخوردار شده‏ام. بچه‏ها در هرحال انتظار داشتند این اتفاق بیفتد.

مضاف بر این که این بخشی از واقعیت کار کردن در صنف خبری و مطبوعاتی جامعه‏ی ایران است که در هر لحظه ممکن است زیر پای شما خالی شود و شما یک‏باره به دره‏ای سقوط کنید که انتظارش را نداشتید. به همین دلیل، بچه‏ها به چنین شیوه‏ای عادت دارند. در حال حاضر زندگی کردن در ایران این شکلی است.

مصاحبه‌گر: نیلوفر خسروی
تحریریه: فرید وحیدی

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر