1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

از قمر تا هایده<br>بیست سال از مرگ هایده گذشت

۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

از جنبش مشروطه به این سو، در میان زنان آواز خوان دو نام بیش از همه به چشم می‌خورد. قمرالملوک وزیری و هایده. قمر همواره جایگاه ویژه‌ خود را داشت و هایده نیز با گذشت بیست سال از مرگش همچنان به خواننده‌‌ استثنایی شهرت دارد.

https://p.dw.com/p/LZ9Y
عکس: gharamelmolok.persiangig.com/Akbar Ghanbari

قمر با صدای خوب و توانایی‌های لازم، پا به میدانی گذاشت که به دلیل تسلط جهل و تعصب بر جامعه، از وجود زنان هنرمند خالی بود. شجاعت و دلاوری می‌خواست که به عنوان نخستین زن، در چنین صحنه‌ی خالی، گام بگذاری. قمر با جسارت و بدون بیم از متعصبان وارد میدان شد و توانست راهگشای خوانندگان زن بعدی باشد.

قمرالملوک وزیری
قمرالملوک وزیریعکس: ghamarelmolok.persiangig.com

هایده اما در دهه چهل و پنجاه خورشیدی، زمانی به عرصه‌ی آواز راه یافت که جامعه پذیرای زنان هنرمند بود و ارج و قربی هم برایشان قائل می‌شد. دلکش و مرضیه و پوران و الهه و... از سال‌ها پیش همه‌ی عرصه‌ها را قرق کرده بودند. ظاهرا جای خالی وجود نداشت که نیاز به پر کردن داشته باشد.

در چنین شرایطی، شاید تنها وجود هنرمندانی مانند علی تجویدی و رهی معیری می‌توانست هایده را در جایگاه اصلی خود بنشاند؛ جایگاهی که احتمالا بدون وجود او تهی بود، اما تا آن زمان نامریی.

ترانه‌ی "آزاده"

تجویدی که پیش از هایده، با حمیرا و چند زن هنرمند دیگر کار کرده و آن‌ها را به رادیو برده بود، به کاشف صداهای خوب شهرت داشت. تجویدی با پنچه‌ی هنرمند خود و آهنگ‌هایی که مهر او را بر خود داشت، همه‌ی هنرمندان تاز‌ه‌ یافته‌ی خود را به شهرت رسانیده بود.

قمرالملوک وزیر در کنار دوستان
قمرالملوک وزیر در کنار دوستانعکس: ghamarelmolok.persiangig.com

رهی معیری نیز با ترانه‌های نابی که در گذشته سروده بود، آن توانایی‌ لازم را داشت که بر روی هر آهنگی، ترانه‌ی مناسب آن را بسراید.

رهی آخرین ماه‌های عمر خود را می‌گذراند و تجویدی آهنگی در"سه گاه"ساخته بود که باید دست به دامن رهی می‌شد. آخرین سروده‌ی رهی، "آزاده"، آغاز شهرت هایده بود.

تجویدی می‌گوید: "آزاده" را شاید هیچ خواننده‌ی دیگری نمی‌توانست با چنین وسعت صدایی بخواند. هایده توانست تحولی در ترانه خوانی و آوازخوانی ایجاد کند که تاثیرات تازه‌ای در موسیقی سنتی به وجود آورد.

رهی که دیگر کم کم داشت به استقبال مرگ می‌رفت و دل و جان از جهان و جهانیان شسته بود، گویا آخرین توان خود را در نمایاندن این بی‌نیازی در "آزاده" به کار بست:

در دل ندارم هوسی/ چشمی ندارم به کسی/ آزاده‌ام من

یارب چو من افتاده‌ای کو؟ / افتاده‌ی آزاده‌ای کو؟

تا رفته از جانم برون سودای هستی/ آزاده‌ام، آزاده از غوغای هستی

هایده و هنرپیشه‌ سینما، جینا لولو بریجیدا
هایده و هنرپیشه‌ سینما، جینا لولو بریجیداعکس: Irani

رابطه با دربار؟

پژمان اکبر زاده، روزنامه‌نگار و پیانو نواز مقیم هلند، چند سالی دست اندر کار تهیه فیلمی مستند از زندگی هنری هایده بود. سرانجام سال گذشته این فیلم به نمایش گذاشته شد. . پژمان از شایعاتی می‌گوید که درباره‌ی چگونگی ورود هایده به عرصه‌ی هنر در میان مردم پراکنده بود.

«در سال‏های گذشته کتاب‏ها و خاطرات زیادی از آن‏چه در دوران حکومت پیشین می‏گذشت، منتشر شده است و چون هایده و خواهرش مهستی نیز با دربار ارتباط نزدیکی داشتند، طبیعتا آن‏ها نیز از اظهارنظرهای متضاد و متعدد در مورد فعالیت‏ها و همین‏طور روابط‏شان با دربار، بی‏نصیب نمانده‏اند. در ایران صحبت از آن بود که کتاب خاطرات مادر ملکه‏ی سابق ایران منتشر شده و در آن آمده است که این دو خدمتکار بوده‏اند. اما خود ملکه بعداً در گفت‏وگوهایی اعلام کرده بود که این کتاب هیچ ربطی به خانواده‏ی دیبا ندارد.»

اکبر زاده می‌گوید در گفت‏وگویی که وی با فرح پهلوی داشته است، وی گفته است که هایده و مهستی با دخترخاله‏ی پادشاه سابق ایران دوستی داشته‏اند و از آن طریق به محافل ملکه‏ی مادر راه پیدا کرده بودند و به طور خصوصی در این محافل می‏خواندند.

هایده پیش از انتشار نخستین کار حرفه‏ای‏اش که ترانه‏ی معروف "آزاده" ساخته‏ی تجویدی است، در چند فیلم نیز ترانه‏های خیلی معمولی اجرا کرد که حتی اسم‏اش هم روی صفحه ذکر نشده است.

به گفته‌ی اکبرزاده، بعد از این ترانه‏ها است که استاد تجویدی، به گفته‏ی خودش «هایده را کشف می‏کنند و آموزش می‏دهند و فعالیت‏های هایده اساسا در سطح دیگری ادامه پیدا می‏کنند».

شروع این مرحله از کار هایده با سال ۱۳۴۷ مصادف می‏شود که ترانه‏ی "آزاده" را روی شعری از رهی معیری می‏خواند و فعالیت او به شکل حرفه‏ای از همین زمان آغاز می‏شود.

آفیش فیلم مستند هایده، اثر پژمان اکبرزاده
آفیش فیلم مستند هایده، اثر پژمان اکبرزاده

هایده در سه دوره

بیست سال زندگی هنری هایده را شاید بتوان به سه دوره تقسیم کرد. زمان همکاری با تجویدی، پس از تجویدی که آهنگسازان دیگری چون محمد حیدری، جهانبخش پازوکی و انوشیروان روحانی، او را همراهی می‌کردند.

در دوره‌ی مهاجرت و پس از انقلاب اما، ما شاهد هایده دیگری با ترانه‌هایی از نوع دیگر هستیم. پژمان اکبرزاده ضمن موافقت با این تقسیم بندی بر ارزش‌های هنری هر سه دوره نیز صحه می‌گذارد و می‌گوید:

«دوره‏ی اول زندگی هنری هایده، دوره‏ی کوتاه دو یا سه ساله‏ای بود که با تجویدی همکاری می‏کرد. هرچند بیشتر کارهای هایده در این دوره از استاد تجویدی است، اما از بقیه‏ی‏ آهنگ‏سازهای مطرح آن زمان که در برنامه‏ی "گل‏ها"‌ی رادیو کار می‏کردند و از هنرمندانی مانند همایون خرم نیز کارهایی اجرا کرد.

بعد از این مرحله، اُفت شدیدی را در کارهای هایده می‏بینیم که تبدیل به یک خواننده‏ی کاباره‏ای می‏شود و تیپ خاصی از کارهایش را در این زمان خوانده است. جالب است که از این کارهای هایده هم در این روزها به ندرت اسم برده می‏شود و جزو کارهایی نیستند که در ذهن مردم مانده باشد و آن‏ها را زمزمه کنند.

هایده و انوشیروان روحانی
هایده و انوشیروان روحانیعکس: Irani

بعد از این اُفت کاری، به تدریج با آهنگ‏سازانی مانند صادق نوجوکی، ناصر چشم‏آذر و دیگر آهنگ‏سازانی که موسیقی پاپ را بیشتر می‏شناختند و جدی‏تر دنبال می‏کردند، آشنایی پیدا می‏کند و از این طریق تا زمان انقلاب حرکت خوبی را در زمینه‏ی موسیقی پاپ ادامه می‏دهد.

قطعه‏ای به اسم "نشانه" که محمد حیدری روی اشعار شیخ بهایی ساخته و منوچهر چشم‏آذر آن را برای ارکستر بزرگ تنظیم کرده است؛ یا ترانه‏ی "سوغاتی" روی شعری از اردلان سرافراز، ساخته‏ی محمد حیدری و تنظیم زیبای ناصر چشم‏آذر؛ ترانه‏‏ی "گل سنگ" با آهنگی از انوشیروان روحانی و شعر بیژن سمندر، و یا "بزن تار" ساخته‏ی صادق نوجوکی روی شعر منصور تهرانی، از نمونه‏ کارهای خوب هایده در این مرحله و در زمینه‏ی موسیقی پاپ هستند.

اما این حرکت و تلاشی که آهنگ‏سازهای آن دوره در زمینه‏‏ی موسیقی پاپ شروع کرده بودند و هایده‏ی نیز خواننده‏ی این کارها بود، با وقوع انقلاب متوقف می‏شود.»

تفاوت با دیگران

هایده همان اندازه در زمینه موسیقی کلاسیک تاثیرگذار بود که در پهنه‌ی گسترده‌ی موسیقی پاپ. اکبرزاده می‌گوید که «بیشتر خواننده‏های موسیقی پاپ ما شاید بتوان گفت با یک زمینه و آموزش‏های کلی از موسیقی اروپایی و همان موسیقی پاپ وارد این کار شده بودند و صداهای آنان عموما صدایی نبود که هنگام شنیدن بتوان گفت یک صدای صددرصد ایرانی است.»

هایده در کنار خواهرش مهستی
هایده در کنار خواهرش مهستیعکس: Irani

ولی فعالیت هایده در این زمینه نکات جالبی داشته است. از نظر اکبرزاده، یکی این که جنس و حالت صدای این خواننده بسیار ایرانی بود. از سوی دیگر، او کارش را با آموزش در زمینه‏ی موسیقی کلاسیک ایرانی شروع کرده بود. این که تا چه حد جلو رفته بود، بحث جداگانه‏ای است؛ اما به هرحال از بستر موسیقی ایرانی وارد موسیقی پاپ بین‏المللی شده بود.

از طرفی هم بسیار شنیده می‏شود که وقتی خواننده‏ای در زمینه‏ی موسیقی ایرانی کار کرده و بعد به اجرای کارهای پاپ می‏پردازد، نتیجه دل‏چسب نیست. آدم احساس می‏کند، یک سری چیزهای مختلف که با هم همخوانی ندارند، به هم چسبیده شده‏اند که یک کار پاپ هم اجرا شود.

از نظر اکبرزاده، نکته‌ی جالب اما در کار هایده، در واقع در توانایی صدای این خواننده نهفته بود، که هم زمانی که آواز و یا تصنیف‏های کلاسیک ایرانی می‏خواند، خیلی خوب از وسعت، کیفیت و توان صدا استفاده می‏شد و هم وقتی کار پاپ برایش می‏نوشتند، از عهده برمی‏‏آمد و کارهایش به دل می‏نشست.

در گفت‏وگویی که با آندرانیک در لس‏آنجلس داشتم، وی بارها این جمله را تکرار می‏کرد که: «در لس‏آنجلس ما فقط هایده را داشتیم که خیالمان راحت بود، هرچه می‏نویسم او می‏تواند بخواند».

هایده هم مانند بسیاری از هنرمندان ما، پس از انقلاب به آمریکا رفت و در لس آنجلس، شهر فرشتگان اقامت گزید. اما این دوره هفت، هشت ساله از زندگی هنری هایده با آن دو دوره‌ی پیشین تفاوت‌های فاحشی داشت. نه دیگر از آن موسیقی کلاسیک قدیمی خبری بود و نه از آن پاپ استثنایی.

پژمان اکبرزاده ضمن تاکید بر این نکته می‌گوید: «در حقیقت همین‏طور بود. زمانی که هایده از ایران رفت، از سویی با آهنگ‏سازانی مانند فرید زولاند، صادق نوجوکی و دیگر آهنگ‏سازانی از این دست، همکاری جدی‏تری را آغاز کرد. آهنگ‏سازانی که چهره‏های نمادین موسیقی پاپ ایرانی بودند و یک سری ترانه‏های ماندگاری که مردم هنوز هم زمزمه می‏کنند، مانند "شانه‏هایت" یا "روزهای روشن" و ... نتیجه‏ی همکاری با چنین آهنگ‏سازانی است.»

Hayedeh iranische Sängerin
عکس: Iranische Quelle ohne internationales Copyright

در مهاجرت

اما به هرحال در خارج از ایران دیگر فضا متفاوت بود. نه پشتیبانی دولتی از کسانی که در کارهای هنری هستند، وجود داشت و نه میلیون‏ها مخاطب. هنرمندان با یک جمعیت محدود مهاجر ایرانی روبرو بودند، هرچند ‌که کارهایشان به دست مردم ایران نیز می‏رسید.

اکبرزاده می‌افزاید: «اما نمی‏شود تمام کارهای این دوره‏ی او را جزو کارهای بازاری محسوب کرد. در کنار کارهای خوب، کارهای ضعیفی هم از او منتشر می‏شد. مانند همه‏ی هنرمندان دیگری که در زمینه‏های هنری و برنامه‏ی کار ارکسترهای بین‏المللی هستند. یک سری کارهای خوب داشته‏اند که مانده و فعالیت می‏کنند. حتی تمام کارهای آهنگ‏سازان کلاسیک هم جزو رپرتوارشان است و دائم اجرا می‏شود، یک سری کارهای ضعیف هم داشته‏اند که دیگر فراموش شده‏اند.»

با این حال اکبرزاده می‌گوید: «من فکر می‏کنم با تمام شرایط دشواری که در لس‏آنجلس حاکم بود و هنرمندان باید از بازار تبعیت می‏کردند، باز هایده تا حد زیادی در آن دوره سرش را بالا نگاه داشت. نمونه‏ی آن هم شاید کارهایی باشد که بیست سال پس از فوت هایده هنوز مورد توجه مردم قرار دارد.»

هایده، اما پس از مرگ نابهنگام خود در سی‌ام دی ماه سال ۱۳۶۸ همچنان فریاد آزادگی را به گوش همه‌ی ما می‌رساند.

الهه خوشنام

تحریریه: بهمن مهرداد