«وقتی حکم ممنوعالخروجی بر استدلال قانونی میچربد»<br>مصاحبه با صالح نیکبخت
۱۳۸۸ دی ۴, جمعهدویچه وله: آقای نیکبخت، شما در ایران وکیل چند تن از افرادی هستید که ممنوعالخروج شدهاند. یکی از آخرین افراد ممنوعالخروج شده در ایران خانم پروستو فروهر بودند. بر اساس تجربهی شخصی و کار بر روی پروندههایی که تا کنون داشتهاید، وجه مشترک افراد ممنوعالخروج شدهای که شما وکالتشان را بر عهده دارید، چیست؟
محمدصالح نیکبخت: در قوانین ایران، به ویژه در قانون گذرنامه و همچنین قوانین خاص دیگری که وجود دارد، راههای مشخص و موارد خاصی برای ممنوعالخروج کردن افراد پیشبینی شده است. از جملهی این موارد، این است که فرد سرباز باشد و سربازی را انجام نداده باشد. در این مورد به موجب قانون، گذرنامه تا زمانی که گواهی معافیت فرد صادر نشده باشد، از خروج او از کشور جلوگیری میشود.
مورد دیگری که قانون افراد را ممنوعالخروج کرده یا به موجب قانون میتوانند ممنوعالخروج کنند، بدهکارانی هستند که مقدار زیادی بدهی به بانکهای کشور دارند و وثایق لازم و کافی برای پرداخت بدهیهایشان نداشته باشند.
مورد سوم، بدهکارانی هستند که به موجب اسناد رسمی یا اسنادی که در حکم اسناد رسمی میباشند، بدهکار باشند و طلبکاران در مراجع قضایی یا مراجع ثبتی، مانند «اجرای ثبت»، اقامهی دعوی کرده باشند یا اجراییه کشیده باشند و افراد را ممنوعالخروج کرده باشند که به موجب دستور قضایی یا دستوری است که از اجرای ثبت صادر شده باشد.
به جز این موارد، مورد دیگری که میتوان افراد را ممنوعالخروج کرد، به موجب قانون آیین دادرسی کیفری است که در آنجا شاکی میتواند از مرجع قضایی درخواست کند که با توجه به این که تأمین مناسب از متهم در دست ندارد و امکان دارد شخص از کشور خارج شود، افراد را ممنوعالخروج میکنند. متهم در این حالت ممنوعالخروج میشود، ولی در مواردی که افراد به دستور مراجع قضایی و اجرای ثبتی ممنوعالخروج میشوند، باید طی مدت زمانی، مثلا در دادگاهها یا دادسراها، هر شش ماه یک بار دستور ممنوعالخروج کردن فرد تجدید شود. در غیر این صورت، پس از شش ماه منقضی میشود. اما آن دسته از موکلین من که ممنوعالخروج شدهاند، مشمول هیچ یک از این موارد نیستند.
پس موکلین شما مشمول چه نوع ممنوعالخروجی شدهاند؟
به نظر من، یک مورد از ممنوعالخروجیها به وجود آمده است و در سالهای اخیر هم زیاد تکرار میشود که قضات در این مورد دستور ندادهاند. بلکه مواردی هست که حتا فرد تا پای پلکان هواپیما و یا تا داخل هواپیما نیز رفته است و یکباره شخص را از آنجا برگرداندهاند.
این موارد شامل فعالان سیاسی، فعالان حقوق بشر، هنرمندان، نویسندگان و دیگر فعالان زمینههای مدنی شده است. در این موارد افراد ممنوعالخروج شدهاند. اما جهت یا جهات ممنوعالخروجی آنها، تا کنون به آنان ابلاغ نشده است.
در اینگونه موارد صرفا به این امر بسنده میشود که از افراد بخواهند، برای رسیدگی به علت ممنوعالخروجی خود به این یا آن مرجع مراجعه کنند و معمولا به دفتری در نهاد ریاست جمهوری که مربوط به صدور گذرنامه و ممنوعالخروجی و… است، مراجعه میدهند. اما وقتی این افراد به نهادهای تعیین شده مراجعه میکنند، اغلب یا پاسخ مناسبی داده نمیشود یا پاسخ داده شده با وجوه قانونیای که پیش از این توضیح دادم، تفاوت دارد و از نظر من که حقوق خواندهام، توضیح قانونی مناسب داده نمیشود.
بهتر است مراجع قضایی کشور در این گونه موارد، به درخواستهای افراد ممنوعالخروج شده ترتیب اثر بدهند و طی دستورالعملهای لازم، در صورت اقامهی دعوی، از این موارد رفع اثر نمایند.
آیا مشخص است که چه شخص یا چه ارگانی دستور ممنوعالخروجی را صادر کرده است؟
در اکثر این موارد صادر کنندهی دستورالعمل مشخص نیست. اغلب پاسخ قانعکنندهای داده نمیشود. در سه چهار ماه اخیر که ترکیب هیأت دولت عوض شده است، خبر ندارم، اما سابقا زمانی که در دو سه مورد، موکلین من به وزارت اطلاعات مراجعه کردند و جویا شدند که چرا این وزارتخانه آنها را ممنوعالخروج کرده است، در مواردی دستورالعمل قضایی ارائه دادهاند که به عنوان پیشگیری بوده است. در موارد دیگری نیز گفته بودند که «کار ما نیست و ما در مواردی که کار ما نیست، پاسخ نمیدهیم». دستکم چند ماه پیش و قبل از عوض شدن ترکیب هیأت دولت، این جواب را داده بودند. اما اخیرا خبری در این مورد ندارم.
اما حتی در مواردی هم که وزارت اطلاعات اعلام کرده بود که به عنوان پیشگیری این کار را کرده است، به نظر من، توجیه قانونی نداشته. چون وزارت اطلاعات باید ابتدا اقامهی دعوی میکرد و پس از اقامهی دعوی فرد را ممنوعالخروج میکردند.
آیا موکلی داشتهاید که بتوانید از او دفاع کنید و این حکم را لغو کنند؟
خیر؛ برای نمونه، یکی از موکلین من آقای عمادالدین باقی است که دو سه سال پیش، زمانی که برای دریافت یک جایزه میخواست از کشور خارج شود، ممنوع الخروج شد و امسال بار دیگر به همین شکل با این مشکل روبرو شد. اما خود ایشان ترجیح داد که وارد این جریان نشود (اقامهی دعوی نکند). چون تصور میکرد به نتیجهای نخواهیم رسید و ممکن است قوهی آن دیگری، بر استدلال قانونی ما بچربد.
چه نهادی مسئول است که جلوی امر غیرقانونی را در این زمینه بگیرد؟
اگر امر غیرقانونی از طریق مراجع قضایی صورت بگیرد، هر دستوری که یک مرجع قضایی صادر میکند، اعم از این که ابتدا از دادسراها صادر شده باشد یا از دادگاهها، معمولا جزو مراجع بدوی محسوب میشوند و قابل اعتراض و تجدیدنظر است. اگر این دستورات، به زعم آنها مطابق قانون بوده، قابل اعتراض است و باید مرجع بالاتر به اعتراض افراد رسیدگی کند و انطباق یا عدم انطباق آن با قانون را احراز کند.
اگر اینگونه دستورات از مراجع غیرقضایی، یعنی مراجع اداری، امنیتی، انتظامی، اطلاعاتی و غیره هم صادر شده باشد، علیالقاعده با توجه به اینکه دستور غیرقضایی است، از سوی افراد در دیوان عدالت اداری قابل اعتراض میباشد. چون دیوان عدالت اداری اساساً به منظور رسیدگی به شکایات مردم از اقدامات غیرقانونی این نهادها و ارگانها، به طور عام، تشکیل شده است. ولی همانطور که گفتم، اکثرا در اینگونه موارد، برای افراد توضیح داده میشود که استدلال قانونی شما بر اقدامی که شده، نمیچربد.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: بابک بهمنش