1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سرزمین "گودر" و "فرفر" ‌<br>سیر و سفری در وبلاگستان فارسی

۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

به وبلاگستان فارسی خوش آمدید! سرزمینی که ساکنانش در آن فعالیت سیاسی می‌کنند، عاشق می‌شوند و خاطره می‌نویسند و این همه در حالی‌که گاهی با یک دست تایپ می‌کنند و با دست دیگر چای می‌نوشند. نوشته‌ای از آرش آبادپور:

https://p.dw.com/p/KqJj
آرش کمانگیرعکس: Arash Kamangir

"این ویدئو رو بچه‌ها همه جا گذاشته‌ان، کی اول پیداش کرده؟"

"فکر می کنم یکی تو گودر گذاشته بود اول."

"فرفری‌ها چی؟ اونا از این چیزها زیاد پیدا می کنن!"

"این بار از دستشون رفت".

این مکالمه در یکی از سفرهای گالیور اتفاق نمی‌افتد. حقیقت این است که جستجو برای "گودر" یا "فرفر" در گوگل یا ویکی‌پدیا به هیچ نتیجه‌ای منتهی نمی‌شود. یا حداقل املای این کلمات به انگلیسی برای آنها نا آشناست.


پی‌گیری مسیر تولید تا مصرف

این نوشته‌ای کوتاه درمورد وبلاگ نویسان فارسی و ابزارهایی است که روزانه در این فضا مورد استفاده قرار می‌گیرند. در واقع، قصه‌ی دستاوردهای آنها است و به این سوال می‌پردازد که چگونه شد که تنها پس از هشت سال پس از اولین پست فارسی سلمان جریری، حالا کسی حتی نمی‌داند چند وبلاگ فارسی وجود دارند.

هدف این نوشته این است که به نویسنده، شناختی از سازوکار وبلاگستان فارسی، لایه‌ها و بازیگران اصلی آن بدهد. به این ترتیب، این نوشته سیری در راهروهای وبلاگستان است؛ اینکه در اتاق‌های این بنای عظیم چه می‌گذرد، سوالی است که نگارنده علاقه‌مند است خوانندگان پس از اتمام این نوشته به جستجوی پاسخی برای آن بپردازند.

USA Internet Google 10 Jahre
"گوگل ریدر به یک بستر مناسب برای یک جامعه‌ی مجازی پویا تبدیل شده است"عکس: AP

اریک ریموند در کتاب معروفش "کلیسای جامع و بازار" جامعه‌ی کدنویسان باز را به عنوان یک "فرهنگ مبتنی بر بخشش" (Gift Culture) معرفی می کند. در مقابل ساختارهای مبتنی بر سلسله مراتب(Command Hierarchy) و اقتصاد داد و ستدی (Exchange Economies)، اعضای یک فرهنگ مبتنی بر بخشش با بخشیدن، جایگاه خود را در جامعه بهبود می بخشند.


نگاهی به سازوکار وبلاگستان نشان می‌دهد که این مدل می‌تواند برای این فضا توضیح دهنده‌ی مناسبی باشد. حقیقت این است که هیچ گزارش مستندی در مورد سود دهی مالی قابل توجه هیچ یک از وبلاگ‌های فارسی وجود ندارد. در این بررسی وبلاگ نویسانی که ابتدا از طریق وبلاگ خود شناخته و سپس وارد حوزه‌ی ژورنالیسم شدند در نظر گرفته نشده اند. بنابراین، مشابه وضعیت برنامه نویسان کدباز، وبلاگ نویسی به زبان فارسی هنوز به صورت یک منبع درآمد نیامده است.


شاهد دیگری بر این مدعا، این حقیقت است که بسیاری از وبلاگ نویسان فارسی علاقه به گفت‌وگو و شرکت در جامعه‌های مجازی را به عنوان انگیزه اصلی خود از وبلاگ نویسی بیان می‌کنند. در این چارچوب، وبلاگ نویسان با تولید مطلب با کیفیت، در جمع شاخص می شوند.


گذشته از ساختار دادوستد، وبلاگستان و جامعه‌ی برنامه نویسان کدباز شباهت دیگری نیز دارند. وبلاگستان فارسی نیز به مفهومی که اریک ریموند در کتابش توضیح می‌دهد یک بازار است. نه تنها وبلاگستان یک ساختار مرکزی ندارد، که بخش‌های متفاوت آن از روش‌های متفاوت تولید و پخش مطلب پیروی می کنند.

این جمله زمانی بیشتر مصداق دارد که کاربران فیس‌بوک، فرندفید، و گوگل ریدر را نیز بخشی از وبلاگستان قلمداد کنیم. در حقیقت عدم وجود یک ساختار مرکزی یکی ازعوامل مهم در زنده ماندن وبلاگستان در شرایط فعلی و در حضور نیروهایی است که برای تبدیل آن به یک "منطقه‌ی امن" تلاش می‌کنند.


مطالب در وبلاگ‌ستان بیشتر "متن" هستند


اما بسیاری از پست‌های متنی در وبلاگستان با تصویر همراهی می‌شوند. مواردی وجود دارند که در آن تصویر بخش مهمی از پیام است. برای مثال زمانی که یک وبلاگ، خبر از دیده شدن تعدادی صندوق رای در زیرزمین یک کتابخانه در روز افتتاح آن داد، تصویر بخش مهمی از مطلب بود.

Computertastatur mit Herz Symbol
بسیاری از وبلاگ نویسان فارسی علاقه به گفت‌وگو و شرکت در جامعه‌های مجازی را به عنوان انگیزه اصلی خود از وبلاگ نویسی بیان می‌کنندعکس: picture-alliance / chromorange

در آن پست، وبلاگ نویس تعدادی تصویر از داخل ساختمان منتشر کرد. در این تصاویر صندوق‌های رأی با دایره‌ی قرمز مشخص شده بودند. استاندار استان بعدها ادعا کرد که صندوق‌های رأی به انتخابات سوال برانگیز ریاست جمهوری مرتبط نبوده اند.

گذشته از چنین نمونه‌هایی، استفاده از تصویر در مطالبی که در وبلاگستان تولید می‌شود جنبه‌ی تزیینی دارد و وبلاگ نویسان غالبا از تصویر برای تاکید بر نکته‌ی مورد نظر خود استفاده می‌کنند.


مطالب متنی، لااقل از جنبه‌ی واسطه‌ی انتشار و به لحاظ نظری، هنوز این امکان را دارند که در معدود روزنامه‌های مستقل باقی مانده انعکاس یابند. اما زمانی که در مورد محتوای صوتی و تصویری صحبت می‌کنیم این امکان وجود ندارد، زیرا درایران رسانه‌ی رادیویی یا تلویزیونی مستقل موجود نیست. به این ترتیب چنین مطالبی لاجرم باید در اینترنت یا در مجموعه‌ی موبایل‌ها منتشر شوند.


جایگاه یوتیوب و بلوتوث


در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، حامیان میرحسین موسوی از این ابزارها به خوبی استفاده کردند. در این پروژه ویدئوهای کوتاهی با عنوان "شعارها و آمارها" تهیه و در آن‌ها از آمارهای رسمی برای استدلال علیه ادعاهای محمود احمدی نژاد استفاده شدند.

این ویدئوها روی یوتیوب منتشر شده و سپس در اینترنت دست به دست شدند. ستاد میرحسین موسوی، علاوه بر این، این ویدئوها را در فرمات مناسب و برای استفاده در موبایل‌ها عرضه کرد. ارتباط بلوتوث تلفن‌های موبایل به این ترتیب برای توزیع گسترده‌تر این ویدئوها مورد استفاده قرار گرفت. پیش از این، شبکه‌ی بلوتوث به تبدیل شدن به رسانه‌ای برای انتشار ویدئوهای شخصی و پورنوگرافیک مشهور بود.


نویسنده به آمار دقیق دسترسی ندارد، اما به‌ نظر می‌رسد این ادعا قابل دفاع باشد که یوتیوب مهم‌ترین سرویس دهنده‌ی ویدئویی به کاربران ایرانی است. این ویدئوها پس از قرار گرفتن روی یوتیوب در محیط‌های مجازی نظیر فیس‌بوک و فرندفید پخش شده و در وبلاگ‌ها لینک می‌شوند. جاسازی (Embedding) ویدئو در پست های وبلاگستان هنوز به یک رفتار شایع تبدیل نشده است. یکی از دلایل این موضوع می‌تواند مشکلات مربوط به محدودیت پهنای باند باشد.


گذشته از مواردی که یک فایل صوتی اهمیت خاصی دارد، مانند صدای ضبط شده در یک جلسه که به بیرون درز کرده است، فایل‌های صوتی در وبلاگستان کاربرد محدودی دارند. در حقیقت، استفاده از فایل‌های صوتی محدود به زمان‌های نادری است که وبلاگ نویسی یک پادکست منتشر می‌کند یا زمانی که یک فایل موسیقی به اشتراک گذاشته می‌شود.


فیلترینگ، "خوراک" خوراک خوان


این یک استاندارد پذیرفته شده در وبلاگستان است که مستقل از نوع رسانه‌ای که وبلاگ نویس مورد استفاده قرار می‌دهد، مطلب باید از طریق خوراک(Feed) قابل دسترسی باشد.

در حقیقت این اتفاق شایعی است که خوانندگان یک وبلاگ تنها زمانی به آدرس اصلی وبلاگ بروند که می‌خواهند نظری زیر مطلب منتشر کنند. حتی در چنین شرایطی رفتن به صفحه‌ی اصلی وبلاگ فقط یکی ازگزینه‌هاست؛ خواننده می‌تواند نظرش را در گوگل ریدر یا فیس‌بوک بنویسد. این دو سرویس، و نظایر آنها، مطلب وبلاگ‌ها را از طریق خوراک آنها بازانتشار می‌دهند.


خوراک یک وبلاگ مطالب منتشر شده در آن را در چارچوبی که برای نرم افزارهای خوراک خوان(Feed Reader) قابل استفاده است دربردارد. این ابزارهای نرم افزاری، راه حل مناسبی برای تعداد افزاینده‌ی وبلاگ‌هایی هستند که هر وبلاگ خوانی می‌خواهد دنبال کند و مرور دستی آنها عملی نیست.

بنابراین، به کمک یک خوراک خوان که معروف‌ترین آنها در وبلاگ‌ستان گوگل ریدر است، دنبال کنندگان یک وبلاگ می‌توانند از به روز شدن آن خبردار شوند. گوگل ریدر علاوه بر این قابلیت‌های مناسبی برای اشتراک مطلب و ایجاد جامعه‌ی مجازی دارد.


کاربرد عمومی خوراک خوان‌ها در وبلاگستان علاوه بر مورد گفته شده پاسخی به مشکلات ناشی از فیلترینگ دولتی است. بی‌آنکه وارد جزییات فنی شویم، ذکر این نکته کافی است که زمانی که تشکیلات فیلترینگ می‌تواند به راحتی آدرس مستقیم وبلاگی که نامناسب تشخیص می‌دهد را غیر قابل دسترسی کند، برای جلوگیری ازاستفاده‌ی کاربران از خوراک وبلاگ باید سرورهای گوگل فیلتر شوند. بسیاری از وبلاگ نویسانی که نگارنده با آنها در این زمینه گفت‌وگو کرده، معتقد هستند با وجود خوراک و نرم افزارهای خوراک خوان، دیگر فیلترینگ تنها برای کاربران ناآشنا به فن کارآیی دارد. گفت‌وگوی روزانه‌ای که در وبلاگ‌ستان جریان دارد نشان می‌دهد که جمعیت جوان ایران با فناوری‌های نوین، نظیر خوراک، آشنا است و می‌تواند به خوبی از آنها برای دور زدن فیلترینگ استفاده کند.


بچه‌های اهل "گودر"

همان‌گونه که گفته شد، روش قدیمی بازکردن صفحات و خواندن مطالب، دیگر برای یک وبلاگ خوان مشتاق، کارآیی ندارد. در حقیقت، جمع آوری و بازانتشار مطالب وبلاگ‌ها توسط خوراک‌خوان‌ها راهی است که هر کسی که بیش از صد وبلاگ را دنبال می‌کند پی‌می‌گیرد.

Symbolbild Iran PC Computer Gesetz Internet
"حکومت روی توان خود در ترساندن وبلاگ نویسان حساب زیادی باز کرده، اما وبلاگستان فراگرفته است که از توانایی‌های خود برای بقا استفاده کند"عکس: picture-alliance/ dpa / DW Montage

در وبلاگستان فارسی ۱۰۰ حد پایینی برای تعداد وبلاگ‌هایی است که یک وبلاگ‌خوان معمولی دنبال می‌کند. خوراک خوان گوگل، گوگل ریدر، توانسته است در این فضا به خوبی کارآیی خود را نشان دهد. در واقع گوگل ریدر به یک بستر مناسب برای یک جامعه‌ی مجازی پویا تبدیل شده است. اعضای این جامعه به "گودر" معروف هستند. با این کلمه در ابتدای این نوشته برخورد کردیم.


در ابتدای راه، یکی از کاربردهای اصلی وبلاگ انتشار روزانه‌ی مطالب جالب توجه‌ای بود که وبلاگ‌نویس در گشت روزانه‌ی خود در اینترنت به آنها برمی‌خورد. زمانی کوتاه پس از معرفی مقدماتی اما، وبلاگ شخصیتی مستقل از خود پیدا کرد. در این چارچوب، دیگر وبلاگ تنها ابزاری برای راهنمایی خواننده به مطالب نبود، بلکه وبلاگ خود منتشر کننده‌ی مستقل مطلب شد. با اینحال، ایده‌ی استفاده از وبلاگ بعنوان ابزار اشتراک مطلب به تمامی فراموش نشد.

در روزهای آغازین وبلاگستان، وبلاگ‌نویسان فهرستی از مطالبی که قابل توجه می‌یافتند را بصورت لینک در پست‌هایشان به خوانندگان خود ارایه می‌کردند. بعدتر وبلاگ‌نویسان آشناتر به فن، فهرست‌های روزانه‌ای از لینک‌ها بصورت مستقل از پست‌های وبلاگ ایجاد کردند. این فهرست در آن زمان بعنوان همراه و مکمل وبلاگ شناخته می‌شد. کم کم وبلاگ نویسان شروع به اضافه‌کردن این فهرست به خروجی خوراک وبلاگ خود کردند.

روش ساده‌تری برای انجام این کار ظهور ابزارهایی نظیر Delicious و Stumble Upon در اختیار وبلاگ نویسان قرار داد. به این ترتیب وبلاگ نویس قادر بود مطالب منتشر شده در منابع دیگر را به همراه نظر شخصی خود در مورد آنها در کنار وبلاگ خود به نمایش گذارد. چنین فهرست‌هایی علاوه بر این در خوراک وبلاگ‌ها هم نقل می‌شدند. زمانی که گوگل ریدر بخش عمده‌ی این نوع نیازهای وبلاگ‌نویسان را در خود جمع کرد، قابل پیش بینی بود که به زودی وبلاگستان را فتح خواهد کرد، و کرد.

اشتراک(Share)، اشتراک به همراه نظر(Share with Notes)، و قابل توجه (Like) ابزارهایی هستند که گوگل ریدر در اختیار کاربران قرار می‌دهد. به کمک این ابزارها هر کاربری می‌تواند نکات برجسته‌ی بخش مورد علاقه‌ی خود از وبلاگستان را مشخص کند. سپس، به کمک ابزار "دنبال کردن" (Follow)، کاربران دیگر می توانند مجموعه‌ی مطالب به اشتراک گذاشته شده توسط دوستان خود را در گوگل ریدر ببینند. در حقیقت مساله‌ی به اشتراک گذاری مطلب به یکی از معیارهای عتبار در وبلاگستان تبدیل شده است.

نحوه‌ی کار بدین ترتیب است که هر چه مطالب بیشتری از یک وبلاگ توسط دیگران به اشتراک گذاشته می‌شود، آن وبلاگ نویس به عنوان کسی که نظراتش در وبلاگستان خوانده می‌شود و مطالب با کیفیتی تولید می‌کند شناخته می‌شود. بدین ترتیب کاربران بیشتری چنین وبلاگ نویسی را در گوگل ریدر دنبال خواهند کرد. بدین ترتیب مطالبی که چنین وبلاگ نویسی به اشتراک می‌گذارد توسط عده‌ی زیادی خوانده شده و با کیفیت شناخته می‌شوند. این یکی از روشهای داد و ستد در فرهنگ مبتنی بر بخششِ ِ وبلاگستان است.


با اینکه اشتراک مطلب یکی از روش‌های مهم انتشار در وبلاگستان است، کارکرد گوگل ریدر در عمل بیشتر از ایفا کردن بستری برای آن است. در حقیقت کاربران مشتاق‌تر گوگل ریدر حالا یکی از "جزایر" اصلی وبلاگستان، همان "گودر"، را تشکیل می‌دهند.

علاوه بر اشتراک مطلب و حاشیه نویسی بر آن، در عمل تعدادی از وبلاگ‌نویسان به تمامی به گوگل ریدر مهاجرت کرده‌اند. این وبلاگ نویسان از گوگل ریدر به عنوان یک محیط وبلاگ نویسی استفاده می‌کنند. ارتباط با کاربران دیگر از طریق نظرگذاری یکی دیگر از کاربردهایی است که گوگل ریدر برای این کاربران دارد.

درحقیقت این نکته که گوگل ریدر ابزارهایی برای انتشار مطلب مستقل، و نه به عنوان حاشیه‌ای بر یک مطلب می‌دهد، آن را به یک ابزار وبلاگ نویسی نزدیک کرده است. مسئله زمانی پیچیده می‌شود که کاربری، از گوگل ریدر برای اشتراک گذاشتن یادداشتی استفاده می‌کند که وبلاگ نویس دیگری در گوگل ریدر نوشته است. چنین اتفاقی به هیچ وجه در وبلاگستان نادر نیست.


استفاده از "فرفر"

ابزارهایی نظیر فیس‌بوک و فرندفید نیز برای اشتراک و انتشار مطالب وبلاگ‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. فرند فید در واقع همان جامعه‌ی مجازیی است که بسیاری از وبلاگ نویسان ترجیح می‌دهند با نام فارسی شده‌ی "فرفر" به آن اشاره کنند. استفاده از جامعه‌های مجازی، نظیر آنچه در بالا از آنها نامبرده شد، و علاوه بر آنها تویتر، هرگز به تولید کننده‌ی اصلی مطلب منحصر نیست.

این یک حقیقت است که جمع بزرگی از وبلاگ نویسان فارسی در چند جامعه‌ی مجازی نیز حساب کاربری دارند. بسیاری از این وبلاگ نویسان، وبلاگ خود را در این جامعه‌های مجازی ثبت می‌کنند و مطالب آنها توسط این ابزارها بازانتشار می‌یابند.

بدین ترتیب دیگر اعضای جامعه‌ی مجازی مورد نظر از انتشار مطلب جدید در وبلاگ‌ها مطلع می‌شوند. این کاربران سپس این امکان را خواهند داشت که مطلب را "قابل توجه" بدانند یا نظری زیر آن بنویسند. کاربری که مطلب را قابل توجه بیشتر بداند می‌تواند آن را در صفحه‌ی خود به اشتراک بگذارد.

در مورد "بالاترین"

دو ابزار ذکر شده، "به اشتراک گذاری مطلب" و "جامعه‌‌های مجازی"، همراه سومی دارند که به محلی برای بحث‌های مشتاقانه و داغ در وبلاگستان تبدیل شده است و از این لحاظ منحصر به فرد است. به عنوان فرزند خلف آزمایشی که توسط سایت "صبحانه" آغاز شد، هرچند صبحانه یک ابزار یک طرفه بود، حالا "بالاترین" یکی از مشهورترین وبسایت‌های ایرانی است.

بالاترین، جامعه‌ای مجازی است که حالا ده‌ها هزار کاربر دارد و در آن مطالب وبلاگ‌ها و وبسایت‌ها به رای گذاشته می شوند، یا در مواردی دفن می‌شوند. کاربران بالاترین به ازای مطالبی که در بالاترین به رای می‌گذارند و به صفحه‌ی اول می‌رسد اعتبار می‌گیرند و سپس از این اعتبار برای رای‌دادن به مطالب دیگران و برای نظر گذاشتن زیر آنها استفاده می‌کنند. بالاترین در عمل به چنان اهمیتی رسید که فارس نیوز، منبع خبری نزدیک به حکومت به ایران، برای مدتی تکه کدی برای جلوگیری از حمله‌ی سرویس Denial of Service (DOS) به بالاترین در صفحه‌ی اول خود قرار داد.


بالاترین که پیش از این دامنه‌اش برای مدت یک ماه به سرقت رفته بود، به‌سرعت واکنش نشان داد و وبسایت دوباره به صورت عادی نمایان شد. حرکت بعدی را جمع زیادی از وبلاگ نویسان انجام دادند: در یک حرکت هماهنگ و با استفاده از مجموعه‌ی فراگیری از ابزارهای آنلاین، وبسایت فارس نیوز، وبلاگ شخصی محمود احمدی نژاد و جمع گسترده‌ای از وبسایت‌های مرتبط با جمهوری اسلامی یا متمایل به آن از شبکه خارج شدند.

این نکته قابل ذکر است که با اینکه نگارنده از تحقیق جامعی در مورد فرهنگ کاربری در بالاترین مطلع نیست، اما نشانه‌های مهمی وجود دارد که نظیر همتای انگلیسی آن digg.com، بالاترین نیز یک جامعه‌ی دموکراتیک نیست. گذشته از این نکته، بالاترین این توان را دارد که خیل عظیمی از کاربران را به مطلبی که به صفحه‌ی ‌اول آن رسیده است بفرستد.

Thema Internet und Iran
"در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، حامیان میرحسین موسوی از یوتیوب به خوبی استفاده کردند"عکس: picture-alliance/ dpa

متن، و گاهی ویدئو و صدا، پس از آنکه در هزاران وبلاگ فارسی منتشر می‌شوند از طریق شبکه‌ی درهمی از ابزارها و جامعه‌های مجازی به خوانندگان می‌رسند. علی‌رغم فیلترینگ دولتی، محدودیت پهنای باند، دستگیری و مجازات وبلاگ نویسان، و سایر مشکلات فنی و اجتماعی دیگر، وبلاگستان توانسته است به جامعه‌ای از کاربران با علایق سیاسی و اجتماعی متفاوت و حوزه‌ی تمرکز متنوع تبدیل شود. به این ترتیب وبلاگ نویسی به بستر فنی‌‌ا‌ی تبدیل شده است که به طبقه‌ی جوان ایرانی این امکان را می‌دهد که در زمینه‌های بسیار متنوعی بیاندیشند. این زمینه از شخصی‌ترین نکات فردی تا ایده‌های اجتماعی و سیاسی را شامل می‌شوند.


ارتباط بین حکومت و وبلاگستان هرگز از نوع مدارای متقابل نبوده است

ساختارهای حکومتی به کرات مجبور شده‌اند به مطالب منتشر شده در وبلاگستان واکنش نشان دهند و رسانه‌های رسمی بارها ناگزیر بوده‌اند تصاویر و اخبار را بعد از آنکه اشتباهات و تضادهای موجود در آنها در وبلاگستان فاش شده است پس بگیرند. در حقیقت آن دسته از اعضای وبلاگستان فارسی که منتقد حکومت هستند از هر فرصتی استفاده کرده‌اند تا سواستفاده رسانه‌های رسمی از اخبار و اطلاعات و نمایش وارونه ی حقایق توسط آنها را رو کنند. یک وبلاگ نویس نام، انگلیسی فارس نیوز( Fars News) را دستکاری کرد و به آن لقب(Farce News) را داد. این عبارت به معنی "خبرگزاری لوده" است.

وبلاگ نویسان علاوه بر این، به کرات ساختارهای حکومتی را به صورت مستقیم هدف گرفته‌اند. در پاسخ، بخش‌های متفاوت حکومت از قدرت خود برای دستگیری و مجازات وبلاگ نویسان استفاده کرده‌اند. نتیجه‌ی این اقدامات، موارد مکرر آزار وبلاگ نویسان و سیطره‌ی سانسور شخصی در بخش‌های بزرگی از وبلاگستان بوده است.

حکومت روی توان خود در ترساندن وبلاگ نویسان حساب زیادی باز کرده، اما وبلاگستان فراگرفته است که از توانایی‌های خود برای بقا استفاده کند.

دو اصل کلیدی در وبلاگستان، ساختار غیرمتمرکز و مهارت آن در استفاده از فناوری هستند. پخش جغرافیایی وبلاگ‌ستان به این معنی است که حکومت توان بسیار محدودی در اعمال کنترل روی بخش بزرگی از وبلاگ‌ستان دارد. استفاده‌ی ماهرانه از فناوری، از سوی دیگر و مهم‌تر از آن، بدین معنی است که وبلاگ نویسان قادر هستند شبکه‌های متنوع و گاهی موازی برپا کنند. نظارت جامع روی این شبکه‌ی فراگیر از توان حکومت ایران خارج است.


این نوشته تلاشی بود برای ارایه‌ی تصویری از راهروهای وبلاگستان فارسی. حقیقت این است که زیرشبکه‌های بسیاری در وبلاگستان وجود دارند که در اینجا از آنها یاد نشده است. برای مثال می‌توان به فلیک ار اشاره کرد که به عنوان یک شبکه‌ی اجتماعی محبوب برای وبلاگ‌های عکاسی (Photoblogging) در وبلاگستان جا افتاده است. مثال دیگر(Erepublik) است. این بازی استراتژی جدید کمتر از یک ماه پیش معرفی شد و حالا صدها کاربر ایرانی دارد. تحلیل ساختار این شبکه‌ها و ارتباط بین آنها و بررسی نوع مطالبی که در آنها دست به دست می‌شود می‌تواند به درک بهتر تاثیر وبلاگ نویسی در جامعه ایرانی کمک کند.

حقیقت این است که ایران یک جامعه‌ی جوان است و وبلاگ نویسی کاری است که جوانان این روزگار انجام می‌دهند. بدین ترتیب هر جامعه‌ای از وبلاگ نویسان چارچوبی برای ارتباط و دادوستد اجتماعی است و به این دلیل شاخصی از علایق جامعه‌ی مادر خود است.

به همین دلیل، و از آنجا که جامعه‌ی ایرانی در حال حاضر روی سوال‌های اساسی در مورد هویت خود متمرکز شده است، این نکته‌ی شگفت‌آوری نیست که وبلاگستان به صورت چارچوبی برای بحث‌های مشابهی درآمده است.

حکومت ایران به وضوح قادر است مخالفت را در خیابان‌های ایران سرکوب کند، اما زمانی که این مخالفت در وبلاگستان مطرح می شود، آنها قدرت محدودی روی ساخته‌های ذهن ایرانی دارند.

وبلاگستان، به عنوان فرزند تفکر امروز ایرانی، در حقیقت به پنجره‌ای رو به آزادی مبدل شده است و حکومت ایران توان بستن این پنجره را ندارد.

آرش آبادپور (آرش کمانگیر)