1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

"ما دوباره یک ملتیم"

۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

روز سوم اکتبر ۱۹۹۰، دو نیمه‌ی شرقی و غربی آلمان به طور رسمی دوباره به هم پیوستند. نطفه‌ی این اتحاد سال‌ها پیش از این تاریخ، جوانه زده بود. اما این که نتیجه‌ی این تلاش‌ها روزی به اتحاد بیانجامید، بسیاری را غافلگیر کرد.

https://p.dw.com/p/JwPu
شب دوم اکتبر سال ۱۹۹۰، مردم در مقابل دروازه‌ی براندنبورگ غرق در شادی جشن وحدتعکس: DHM

هنگامی که رئیس جمهور وقت آمریکا، رونالد ریگان، در ژوئن سال ۱۹۸۷ در دیداری از آلمان غربی پای دیوار برلین خطاب به گورباچف فریاد زد: "آقای گورباچف، این دیوار را از جا برکن"، تقریباً ۴ دهه از تقسیم آلمان به دو تکه‌ی شرقی و غربی می‌گذشت.

خواستی که گر چه موجی از شور و اشتیاق در حاضران پدید آورد، اما امیدی به شنیده شدن آن نمی‌رفت. اگر چه در کشورهای اروپای شرقی و بیش از همه در اتحاد جماهیر شوروی سابق، روند دموکراتیزه کردن ساختار قدرت و گشایش سیاسی آغاز شده بود، اما رئیس حزب متحد سوسیالیست آلمان، اریش هانکر در برابر این خواست‌ها همچنان مقاومت می‌کرد. در ژانویه سال ۱۹۸۹ هانکر مخالفان را تهدید کرد که: « دیوار برلین ۵۰ سال دیگر، ۱۰۰ سال دیگر هم پا برجاست تا روزی که دلایل برپایی این دیوار وجود دارند».

اتحادی که خوابش را نمی‌دیدند

در همان سال تنها ۳ درصد از آلمانی‌های ساکن نیمه‌ی غربی اعتقاد داشتند که در زمان حیاتشان شخصاً اتحاد دو آلمان را تجربه خواهند کرد. اما تاریخ بازی عجیبی آغاز کرد. زمان آب رفت و کوتاه شد. موج دسته‌جمعی مهاجرت‌ها و فرار از شرق به غرب و تظاهرات‌های بی‌شمار، سران آلمان شرقی را زیر فشار گذاشتند، تا آنجا که در آغاز ماه نوامبر آن سال، در آلمان شرقی مقررات آزادی محدود سفر با شتابزدگی تصویب شد. گونتر شابووسکی، یکی از سران آلمان شرقی خبر امکان فوری سفر را قرائت کرد که «تصمیم گرفتیم امروز مقرراتی تنظیم کنیم که برای هر شهروند آلمان شرقی امکان خروج از مرزهای آلمان شرقی را فراهم سازد» و این خبر اشتباه تفسیر شد.

در همان شب بدون اینکه تیری از لوله‌ی تفنگی شلیک شود، حکومت آلمان شرقی در پای دیوار برلین در اثر هجوم مردم از هم پاشید. در مرکز اصلی قدرت، یعنی حزب متحد سوسیالیست آلمان، آن روزها صحنه‌های دراماتیکی دیده می‌شدند. برنهارد کواندت، یک کمونیست قدیمی و عضو کمیته‌ی مرکزی حزب، برای هر کسی که به اعتقاد او مسئول فروپاشی آلمان بود، تقاضای مجازات مرگ کرد و گفت: «ما در کمیته‌ی مرکزی مجازات مرگ را لغو کردیم. اما من می‌خواهم که دوباره این مجازات را مرسوم کنیم و به طور قانونی هر کسی را که حزب را به این رسوایی دچار ساخته و او را در برابر دنیا چنین بی‌آبرو کرده، بکشیم.»

"ما یک ملتیم"

فرو ریختن دیوار برلین جشن پیروزی ناگهانی مردم در خیابان‌های لایپزیگ، برلین و درسدن است که نه از گورباچف، که از جنبش همبستگی لهستان و رفرمیست‌ها در مجارستان نیرو گرفته بود. فروریختن دیوار برلین، انهدام شیرازه‌ی حکومت آلمان شرقی بود. ایده‌ی جایگزین کردن یک آلمان شرقی دموکراتیک به جای حکومت از هم فروپاشیده هم با فریاد مردم در خیابان‌ها که فریاد می‌زدند،«ما یک ملتیم، ما یک ملتیم»، برای همیشه به فراموشی سپرده شد.

Mauergedenken Berlin Flash-Galerie
نمایی از دیوار برلین، دیواری که تا پیش از فروریختن به قیمت جان صدها تن تمام شد که تلاش می‌کردند از آن بگذرندعکس: picture-alliance/ dpa

"تاریخ به ما درس داد"

در نخستین انتخابات آزاد در آلمان شرقی، اتحاد برای آلمان Allianz für Deutschlandبه رهبری حزب سوسیال دموکرات آلمان شرقی پیروز شد که رأی به ورود بی‌درنگ آلمان شرقی به جمهوری فدرال آلمان داد.

در آلمان غربی، هلموت کوهل از حزب دموکرات مسیحی، موقعیت را خوب درک کرده بود. آلمان غربی به رهبری او در پارلمان آلمان با پشتیبانی همه‌ی احزاب حاضر در مجلس نمایندگان آلمان (بوندس‌تاگ)، با دولت آلمان شرقی و به طور همزمان با متفقین، بر سر پیمان‌نامه‌ای برای احیای دوباره‌ی وحدت آلمان وارد مذاکره شد. پیوند دوباره‌ی سرزمین دوپاره، نه تنها امید و اشتیاق‌ها را برآورده کرد، که ترس و بیم را هم زنده کرد؛ نه تنها در آلمان که در کشورهای همسایه نیز. کوهل به همسایگان اروپایی خود و به جهان اطمینان داد: «تاریخ به ما آلمانی‌ها درس داد. ما یک ملت آزادی‌خواه و صلح طلب‌ایم و هیچ‌گاه دموکراسی‌مان را به دشمنان صلح و آزادی تسلیم نخواهیم کرد. عشق به وطن، عشق به آزادی و روح همسایگی خوب برای ما همیشه با هم پیوند خورده‌اند.»

در پیمان‌نامه‌ها با نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا، بریتانیا و فرانسه جنبه‌های حقوق بین‌المللی اتحاد دوباره دو آلمان تنظیم شدند. آلمان برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم تمامیت ارضی خود و حاکمیت بر آن را باز پس گرفت.

تغییر با خواست مردم

در تابستان سال ۱۹۹۰ دویچه مارک D-Mark در آلمان شرقی به عنوان واحد پول برگزیده شد. در اوت سال ۱۹۹۰ در آلمان شرقی، ورود این نیمه به جمهوری فدرال آلمان به تصویب رسید و کمی پس از آن پیمان‌نامه‌ی اتحاد دو آلمان امضا شده و در شب دوم اکتبر به سوم اکتبر سال ۱۹۹۰ شهروندان آلمانی سراسر این کشور این اتحاد را جشن گرفتند.

صدها هزار تن شب پیش از ۳ اکتبر سال ۱۹۹۰ در اطراف دروازه‌ی براندنبورگ جمع شده بودند. فروپاشی آلمان شرقی و اتحاد دوباره‌ی دو آلمان را باید مدیون دو گروه بود: اعتقاد راسخ کارگزاران حزب متحد سوسیالیست آلمان به برنامه‌های اقتصادی و کوته‌فکری سیاسی‌شان از یک سو و خواست و طلب آزادی در میان شهروندان آلمان شرقی که به شکل‌های گوناگونی مانند حرکت‌های اعتراضی و تظاهرات متبلور می‌شد.

زنان و مردان سیاسی و غیرسیاسی‌ها، روز ۳ اکتبر ۱۹۹۰ در سالن فیلارمونی برلین گرد هم آمدند تا اتحاد دو آلمان را جشن بگیرند. رئیس جمهور آن زمان آلمان، ریچارد فون وایتسه‌کر، خطاب به حضار گفت: «چه خوب به این اتحاد از راه انسانی رسیدیم. اتحادی که نه حاصل پیمان‌نامه‌ای میان دولت‌ها و نه حاصل قطعنامه‌ی قانون‌گذاران بود. اتحادی که با سلوک تک تک ما، با صراحت و گشودگی ما و توجه در میانمان بود، منطبق بود.»

در دسامبر سال ۱۹۹۰ صدراعظم آلمان متحد، هلموت کوهل، با ائتلاف دو حزب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی، در اولین انتخابات پارلمانی آلمان متحد پس از ۵۷ سال، پیروز شد.

"اتحاد، حق و آزادی"؛ سرود ملی آلمان که ۳ اکتبر بارها و بارها به گوش می‌رسید، با شعری از هوفمان فن فالرزلبن که یوزف هایدن، برای نخستین بار آن‌را در کوارتتی اجرا کرد، شعری که بسیاری از آلمانی‌ها تازه در آن لحظه معنای آن را درک می‌کردند.

YK/BB