1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

داکتراشرف غني احمدزي شماره 12

. داکتر احمدزي در سال 1328 در کابل تولد شد، از مکتب حبيبيهي کابل فارغ شد و بعد از شش ماه تحصيل در دانشگاه کابل، ليسانس خود را در بخش علوم سياسي از دانشگاه امريکايي بيروت گرفت.

https://p.dw.com/p/IuVm
اشرف غنی احمدزی
اشرف غنی احمدزیعکس: DW/Farahmand

. اشرف غني در علوم سياسي از دانشگاه بيروت، و در بخش روابط بين الملل و انسان شناسي از دانشگاه امريکايي کولمبيا ماستري گرفته است.

همچنان وي از دانشگاه کولمبياي امريکايي در بخش انسان شناسي دکترا گرفته است. اشرف غني احمدزي محمد ايوب رفيقي و محمد علي نبي زاده را به عنوان معاونان خود برگزيده است.

در سلسله برنامه ي گفتگو با نامزدان انتخابات، گفتگويي داريم با آقاي اشرف غني احمدزي.

دويچه وله: شما چه برنامهاي براي بهتر شدن اوضاع امنيتي داريد؟

داکتر اشرف غني احمدزي: برنامهي امنيتي من چند بخش دارد. يک، انسجام تمام قواي دولتي افغانستان در چارچوب تشکيل سرقومانداني اعلاي اردو که بايد بيستوچهار ساعته فعال باشد. دو، ايجاد انسجام با قواي بينالمللي توسط ارايهي معلومات بسيار دقيق و استراتژي منظم افغاني. سه، ايجاد يک قشر سياسي در حدود بيست هزار نفره که متشکل از قوماندان منزهي جهادي، رهبران مذهبي، رهبران قومي و افراد مطرح و مورد قبول محلي باشند، تا يک چارچوب سياسي ارتباط بين ملت و دولت در ولسواليهاي سرحدي، خاصتا در چارچوب امنيتي من وضع ميشود.

بخش ديگر، طرح يک پلان صلح سه تا هفت ساله است تا در چارچوب آن، ما بتوانيم در مرحلهي اول با مخالفان مسلح به يک آتشبس برسيم و بعدا بتوانيم به ترتيب مشکلات اساسي و بنيادي را که بين دولت و مخالفان وجود دارد، حل کنيم.

دويچه وله: نظر شما در مورد حضور سربازان خارجي در افغانستان چيست و به نظر شما اين سربازان چه زماني بايد افغانستان را ترک بگويند؟

داکتر اشرف غني احمدزي: نکتهي اول اين است که بيکفايتي دولت موجب اول: ازدياد اينها شد، و دوم، موقع تعيين شده نميتواند باوجود اين دولت. در چارچوب يک دولتي که برنامهي منظم امنيتي داشته باشد و بتواند که از دو قوهي بالقوه، از يک طرف مجاهدين منزه، از طرف ديگر صاحب منصبان تنقيص شده، استفاده بکند، ما استراتژي خاص امنيتي را ايجاد و پياده ميکنيم. در اين چارچوب اگر ما بتوانيم در يک موافقهي سياسي به آتش برسيم، من فکر ميکنم در ظرف هفت سال ما به صورت منظم قواي بينالمللي را تقليل داده ميتوانيم. در مرحلهي فعلي ما تاريخ را تعيين کرده نميتوانيم، چون وضعيت امنيتي منطقه قابل پيشبيني نيست.

دويچه وله: در مورد مذاکره با مخالفان مسلح دولت از جمله با طالبان چه فکر ميکنيد؟

داکتر اشرف غني احمدزي: اين بخش برنامهي من چند بعد دارد. نکتهي اول اين است که ما بايد دلايل شورش را درک کنيم. وقتيکه من از صدها نفر از هموطنان ما در زابل، ارزگان، قندهار، هلمند و پکتيکا حرف ميزنم، نکتهي مشترک اينها، ظلم دولت است. افراد نهايت ملوث به کارهاي عمده گماشته شده اند، از طرف دولت و ظلم بيحد اينها موجب اين شده که نارضايتيهاي بسيار زياد بهوجود آمده است. چون در سه سال اول، آرامي بود، بنابراين بايد سوال مطرح شود.

اشرف غنی درکمپاین انتخاباتی اش با سفیرآمریکا
اشرف غنی درکمپاین انتخاباتی اش با سفیرآمریکاعکس: DW

از اين جهت تحليل اوضاع هر ولايت شرط اول است. دوم، بايد شرايط عمدهي بيکاري را به عنوان ممد در نظر بگيريم، چون اکثريت شورشيان جوانان بيکار هستند. سوم، نکات عمدهاي را بين افرادي که در داخل افغانستان هستند و افرادي که در بيرون هستند، بازهم بايد ما مطرح کنيم و ببينيم که کي به کدام دليل در حالت مخالفت قرار دارد و ما چطور ميتوانيم يک قسمت مشکلات ولايتي را حل کنيم. مسالهي چهارم، ايجاد يک چارچوب واضح صلح است، و تجربهي بينالمللي را که من چهارده سال معاهدات صلح بينالمللي را تحليل کرديم، من را به اين نتيجه رسانده، که فضاي اعتماد سازي وقت ميخواهد. بنابراين، بايد به مراحل تقسيم شود. مرحلهي اول، ايجاد آتشبس است، مرحلهي دوم موافقه سر تاريخ خروج قواي بينالمللي است، مرحلهي سوم اگر تغييراتي در نظام ميآيد، که در چارچوب قانون اساسي از راه لويهجرگه براي آن ميکانيزم است، بايد به مراحل تقسيم شود. اگر هر سه مسالهي عمده را باهم در يک روز بياريم و فکر کنيم که اينها به زودي حل ميشود، تجربهي بينالمللي نشان ميدهد که حتا در ممالک با قوت انگلستان و آيرلند، اين صورت نميگيرد. از اين جهت مراحل بعدي بايد واضح شود. و نکتهي عمدهي ديگر اين است که اين بايد يک موقف ملي باشد نه يک موقف شخصي شخص رييس جمهور. بنابراين، تمام عناصر

ي که در ساختار نظام آيندهي افغانستان لازم و ملزوم همديگر اند، به موافقه برسند که چطور اين مراحل را تطبيق کنند.

دويچه وله: چگونه ميخواهيد اوضاع اقتصادي افغانستان را بهتر بسازيد، بهطور مثال در بخشهاي زراعت و يا صنعت؟

Ashraf Ghani Ahmadzai Afghanistan
عکس: DW

داکتر اشرف غني احمدزي: هدف عمدهي من، ايجاد يک ميليون کار نو است. يکي از نکات عمدهاي که پيششرط ايجاد کار است، من شش سکتور(بخش) را خاصتاً مورد توجه قرار ميدهم که شما از دوتاي اينها نام برديد. زراعت، ما چهل سال به عقب رفتيم، مخصوصاً در زراعت شمال و شمال شرقي، يا هرات و جلال آباد که مراکز عمده اند. در اينجا چند چيز نکات اصلي است. يک، مهار شدن آب. ما هشتاد ميليارد متر مکعب آب در سال توليد ميکنيم، تنها از بيست ميليون متر مکعب استفاده ميکنيم. يک سال از قحطي و خشکسالي مشکل داريم، سال ديگراز سيلاب. مهار شدن آب نکتهي اول است که من ميخواهم سه صد تا پنج صد بند کوچک و متوسط را به زودي ممکن است نقشه کنيم و عيار کنيم. دو، توليد برق است. هدف من اين است که در ده سال آينده افغانستان بايد بتواند ده هزار ميگاوات برق توليد کند. تا ما از پروژه هاي کوچک به طرف پروژه هاي عمده نرويم، و در اين جا درياي کنر از يک طرف، کوکچه، پنج و آمو از طرف ديگر معيار عمدهي توجه ما بايد قرار بگيرد. چون يک طريق نو توليد برق به وجود آمده که ايجاب از اين را نمي کند که موافقه ي همسايه ها در هر حالت گرفته شود. بنابراين، توليد برق به صورت برق بزرگ يکي از اهداف است. نکات ديگر پيششرط زراعت اين است که بايد سيستم قرضهي زراعتي به وجود بيايد و همچنين زراعت بايد عصري شود که ضرورت به سامان آلات است و بخش ديگرش دانش زراعت است. بدون سرمايه گذاري کلان سر دانش زراعتي ما دانش را تغيير داده نمي توانيم. نکته ديگر، بازاريابي است. هدف ما بايد اين باشد که عايد روزانه ي افغان را از پنجاه افغاني به دوصد افغاني برسانيم. چرا که در دو صد افغاني در روز، باز کوکنار واره نميکند. در قسمت صنعت، نکتهي اول اين است که ما به فضل خداوند در حدود چهار صد معدن داريم. بنابراين سرمايهي طبيعي که ما بتوانيم اساس صنعت را در افغانستان بگذاريم، وجود دارد. پيششرط در قدم اول برق است. چون اگر برق وجود نداشته باشد، ما مجبور ميشويم که معادن عمده ي خود را به حيث مواد خام بفروشيم که به نفع ما نيست. تعرفه هاي گمرکي ما بدبختانه که به نفع سرمايه دار افغان نيست و تعرفه هاي گمرکي مورد اعتبار نبوده، بايد يک چارچوب واضح اتحاد دولت و سکتور خصوصي در بخش سرمايه گذاري وجود داشته باشد. مسالهي سوم، مصوونيت سرمايه است. به يک تخمين که از طرف افراد بسيار مجرب شده، 16 ميليارد سرمايهي افغاني امروز در خليج است و دليل عمده ي اين، عدم امنيت و عدم اطمينان به آينده در افغانستان است. افغانستان صد تا سه صد سال از معادن خود زندگي خواهد کرد.

دويچه وله: خطوط اساسي سياست خارجي شما بر اساس کدام معيارها در مقابل کشورهاي همسايه و ساير کشورهاي جهان تعيين خواهد شد؟

داکتر اشرف غني احمدزي: در قسمت ممالک همسايه، در قدم اول همکاري اقتصادي براي من مطرح است. شروع اين از ترکمنستان ميشود. ما شديداً به دو بندر موجوده يعني تورغندي و آقينه ضرورت داريم و يک بندر سوم بايد در بادغيس افتتاح شود. خط آهن ترکمنستان راه ارتباط بدون مشکل ما با قزاقستان، روسيه و اوکراين خواهد بود. در قسمت تاجيکستان همکاري سرتاسري سر توليد برق و تجارت و سهولت دو طرفه با ايجاد پلهاي نو سر(درياي) پنج و آمو جزو همکاري ماست و در اين جا، تاجيکستان هم پل ارتباطي ما را با چين فراهم خواهد کرد. ما ميخواهيم که يک سرک از راه انجمن بدخشان را به کابل ارتباط بدهد، به اين ترتيب فاصله از هجده ساعت به نه ساعت تقليل خواهد يافت. چين خريدار اصلي معدنيان ما خواهد بود. بنابراين، بدخشان يک حثيت مرکزي را اختيار خواهد کرد که قبلاً نداشت. هرات بايد مرکز ارتباط هم با ترکمنستان و هم با ايران باشد. من مي خواهم که دو خط آهن ايران و ترکمنستان، در ارتباط شويم. با ايران ما از نگاه اقتصادي منافع مشترک داريم، من مي خواهم قير مورد ضرورت افغانستان را از ايران بخريم. به تخمين من در حدود چهل درصد قيمت سرکسازي ما پايين خواهد آمد. در همکاري منطقه اي، هدف عمده ي من اين است که افغانستان دوباره حيثيت پل خشک را بين آسياي جنوبي، آسياي مرکزي و شرق ميانه داشته باشد. از اين جهت من ميخواهم که ما يک پروگرام(برنامه) بسيار منظم براي جذب سرمايهي ممالک عرب به صورت عموم، ممالک خليج به صورت خصوص، در قسمت زراعت و مالداري طرح کنيم. چون اين ها قوت پولي دارند و ضرورت به اقلام دارند. مهمترين شريک ما از نگاه دنيايي، در قسمت امريکا، من ميخواهم به يک هدف منظم برسيم که در چارچوب آن، پروسهي(روند) دولت سازي در پنج سال آينده، موجب استقلال کامل افغانستان شود، از نگاه امنيتي، از نگاه اقتصادي و از نگاه سياسي. تا يک چارچوب واضح همکاري وجود داشته باشد، که حقوق و وجايب دو طرف به صورت بسيار واضح و مبرهن در اين روشن باشد.

اشرف غنی درمیان طرفدارانش
اشرف غنی درمیان طرفدارانشعکس: AP

از نگاه ناتو، ما بازهم همکار نهايت عمده داريم و در چارچوب ناتو، بايد قانونمند شدن استعمال قوه جزو اهداف ما باشد. تا استعمال قوه شکل قانوني بگيرد و ما بتوانيم براي مردم خود به وضاحت تشريح کنيم که استعمال قوه تحت کدام شرايط قانوني صورت ميگيرد. با اتحاديهي اروپا هدف عمدهي من جذب کمکهاي مالي است. نه تنها کمک پولي، بلکه ساختار اقتصادي ما را بايد اينها همراه ما کمک کنند مثل بيمه، که چطور بازاريابي کنيم. مخصوصاً هدف من اين است که براي اقلام زراعتي و صادرات صنعتي ما در اروپا بازار پيدا کنيم. عين مساله سر جاپان، کانادا و استراليا تطبيق ميشود.

دويچه وله: چه موقف و برنامه براي حل معضله "خط ديورند" داريد؟

داکتر اشرف غني احمدزي: نکتهي عمده در اين است که سرحد ديورند يک سرحد باز بوده. در دوران قرن بيست، مفهوم سرحد به عنوان سرحد بسته تعبير شد با ديوارهاي زخيم مثل ديوار برلين واري يا خطهاي آهنين مثل اتحاد شوري سابق محافظت ميشد. ما اين خط را هيچ وقت به يک سرحد کلاسيک قرن بيست بدل کرده نميتوانم. چون مردم در دو طرف سرحد وجود دارند که با يکديگر ارتباطهاي عميق و گسترده دارند. بنابراين، بايد با درسي که يک قسمت ممالک امريکاي لاتين و يک قسمت ممالک اروپا به ما داده، در آن چارچوب ما بايد خط را مبدل کنيم به يک زون مشترک همکاري دو طرفه، تا زندگي افرادي که از محرومترين، افراد دنيا هستند در دو طرف خط به صورت انکشاف پيدا کند. فيصله ي سياسي ديورند، از لويه جرگه ي افغانستان است و اين چيزي نيست که آدم به سادگي در آن داخل شود. اما در چارچوب همکاري هاي متقابله که من پيشنهاد کردم، طور مثال صادرات برق از افغانستان به پاکستان در بدل امتيازات ترانزيتي از طرف پاکستان به افغانستان قدم اول و اساسي همکاري اقتصادي را گذاشته مي تواند که در چارچوب آن ما به تدريج اما به صورت اساسي بنياد يک همکاري نو را گذاشته مي توانيم.

دويچه وله: تعريف شما از آزادي بيان و مطبوعات چه است و چگونه مي خواهيد از اين دو ارزش اساسي مردم سالاري دفاع کنيد؟

داکتر اشرف غني احمد زي: من اعتقاد کامل به آزادي بيان دارم. اما آزادي بيان هميشه تعريف قانوني دارد. ما بايد به طرف قانونمند شدن آزادي بيان برويم. به اين معنا که آزادي يک حق مطلق نيست، چون اگر هويت و شخصيت افراد ديگر را بدون دليل و حجت و منطق مورد تاخت و تاز قرار بدهد، بايد يک چارچوب قانوني وجود داشته باشد. از اين جهت از يک طرف من سرسخت طرفدار آزادي هستم، از طرف ديگر طرفدار تعيين حدود وجايب. اگر يک روزنامه يا تلويزيون يا راديو، بدون دليل از جهت اين که فضاي بغض يا فضاي بد را خلق کند، اتهام وارد ميکند بايد بتواند در محکمه از اين اتهام دفاع کند و در صورتي که در محکمه تثبيت شده نتواند، باز در مقابل شان عمل قانوني صورت ميگيرد. اما من شديداً مخالف رويهي حکومت فعلي هستم. چون جرم، کشف جرم در قانون اساسي وظيفهي پليس است. امنيت ملي از نظر من هيچ نوع نقشي در قسمت رسانهها داشته نميتواند، و نه سارنوالي. تا پليس يک جرم مشخص را کشف نکرده باشد و يک ادعاي حقوقي نباشد، بايد مصوونيت فرد و مصوونيت حقوقاش، طبقي که قانون اساسي ما گفته، بنياد اساسي باشد. اتهام تنها بعد از تثبيت مورد بازپرس و مورد جزا قرار گرفته ميتواند. هر نوع توهيني که به يک ژورناليست ميشود، من آن را توهين به خود خواهد دانستم.

دويچه وله: تعريف شما از برابري حقوق زن و مرد چه است وچگونه مي خواهيد زنان و مردان افغانستان را از حقوق مساوي برخوردار بسازيد؟

داکتر اشرف غني احمدزي: چارچوب من، حقوق اسلامي است. در اين چارچوب، اول بايد متوجه شويم که زنان مسلمان 1400 سال پيشتر از زنان غربي، حق ملکيت داشتند. بي بي خديجه کلانترين تاجر حجاز بود. کاروان هايش چهار چند کاروانهاي ديگران بود. دوم، حق تعليم و تربيت، يکي از حقوق اساسي زنان مسلمان بود. اگر بي بي عايشه وجود نميداشت، نيم حديث نبوي امروز وجود نمي داشت. بنابراين، دو موضوع مطرح است، يکي تامين حقوق حقهي اسلامي زنان افغانستان که در اين سي سال مراعات نشده است. دوم، يک قسمت مشکلات زنان است که به حيث زن در جامعهي افغانستان مطرح است. امروز در قدم اول زن جوان مشکلاتاش هم مشابه به مرد جوان است و هم از آن فرق دارد. در اين زمينه، من مي خواهم سرمايه گذاري اساسي سر دختران ما انجام بدهم، چون تجربهي دنيايي نشان داده که سرمايه گذاري سر يک طفل دختر، پنج نسل را تغيير مي دهد در حالي که سرمايه گذاري سر پسر، يک نسل را تغيير مي دهد. از اين جهت شرايط بايد آماده شود و در ايجاد شرايط براي خواهران ما که بتوانند مديريت و زعامت را ياد بگيرند، من طرفدار ايجاد يک دانشگاه خاص زنان هستم چون اين تجربه در دنيا موفق و کارآمد بوده است. در ايجاد کار، من مي خواهم از يک ميليون کار نوي که به وجود بياورم، حداقل سه صد هزارش اختصاص داشته باشد به خواهران. چرا، چون امروز زن بيوهي افغان در محروميت بسيار خاص قرار دارد و بدون ايجاد شرايط کاريابي براي زن و مرد در عين حال، مردان ما تنها نمي توانند خانوادهي خود را تمويل کنند. از اين جهت من مي خواهم که يک قسمت کارها اساساً اختصاص داشته باشد به خواهران ما. نکتهي اصلي که مشکلات خواهران ما را زياد ميکند، در دو قسمت است. يکي در قسمت صحت است چون ما زيادترين مرگ و مير خواهران ما را در حال زايمان داريم. از اين جهت بايد کوشش اعظمي کنيم که هر زن حامله حداقل بتواند يک قابله داشته باشد و اين از نکات حياتي پروگرام (برنامه) ما است. نکتهي ديگر اين است که زن و مرد باهم در خانواده هستند، خواهر و برادر هستند، همسر هستند، مادر و پسر هستند. از اين جهت تغيير زمان ميخواهد.

Ashraf Ghani Ahmadzai, Präsidentschaftskandidat in Afghanistan
عکس: DW/Farahmand

دويچه وله: تعريف شما از وحدت ملي چيست و چگونه مي خواهيد براي تمام باشندگان افغانستان احساس اين را بدهيد که واقعا ً برخورد يکسان با آنها صورت مي گيرد؟

داکتر اشرف غني احمدزي: برداشت من از وحدت ملي مساوات تمام افراد افغانستان اعم از جاي، قوم، مذهب و زبان در مقابل قانون است. در اين چارچوب چند چيز اساسي است. اول ما بايد نسل جوان خود را به اساس سرمايهگذاري بر تمام افراد افغانستان و نقاط افغانستان آمادهي وحدت و ارتباط بسازيم؛ خاصتاً در ولسواليهاي سرحدي. من ميخواهم که از صد ولسوالي سرحدي ما نخبهترين پسران و دختران شان بايد در مکاتب بسيار مجهز ليليه در شهرهاي عمدهي افغانستان بيايند، تا اينها شرايط رهبري آينده را براي شان تربيه شوند. چون ولسوالي هاي سرحدي ما ثغور ما است. و هم حيثت ملي ما به اين ها وابسته است، مگر فعلاً متاسفانه مقابل اين ها مشکلات نهايت زياد وجود دارد. بخش ديگر، سهم گيري در دولت است. ما بايد واقعاً ثابت کنيم که دولت افغانستان جايگاه تمام افراد افغانستان است، اما اصلي که بايد به آن استناد کنيم، بايد شايسته سالاري باشد. تا ما بتوانيم به مرور زمان نظام عادلي را به وجود بياوريم که در آن همه قبول کنند که مقام در دستگاه دولت براساس تقوي و فضيلت است نه به حيث واسطه و وسيله. از اين جهت يک مرحلهي گذري کار است تا افرادي که تعلق به اقوامي افغانستان دارد که در آن حس اين است که از مساوات مقابل شان کار گرفته نشده، بايد مورد توجه قرار بگيرد. بخش ديگر وحدت ملي اقتصاد است. افغانستان ولايات کوهستانياي را دارد که مورد توجه اصلي دولت ها قرار نگرفته و اينها مرکز اصلي فقر و محروميت بوده اند. مشکلات دايکندي بسيار شبيه است به مشکلات پکتيکا، يا نورستان يا کاپيسا يا ارزگان. از اين جهت، نکتهي مشترک در اين است که محروميت و فقر در افغانستان قوميت را نمي شناسد. بنابراين، من مي خواهم که محور عمدهي توجه ما امحاي فقر باشد. خوشبختي ما در اين است که منابع طبيعي ما امکان از اين را ميدهد که اين ولايت هاي کوهستاني را که هميشه از توجه کنار بوده، محوري بسازيم. من ميخواهم که افغانستان مرکزي را که حيثيت قلب افغانستان را دارد، باز کنم تا شريانهاي مسدود افغانستان باز شود. و راه تمويلاش را از راه ماليه سر سرک حلقهاي خواهد گرفتم.

دويچه وله: تعريف شما از حفظ ميحط زيست و انکشاف دوامدار چه است و چگونه مي خواهيد که افغانها را براي حفظ بيشتر ميحط زيست تشويق کنيد؟

داکتر اشرف غني احمدزي: تعريف من از محيط زيست اين است که ما در يک کره زندگي ميکنيم. بنابراين، ارتباطات ما به صورت اصلي در يک کره است. در قدم اول، از نگاه محيط زيست، من واردات تيل را زير کنترول شديد خواهد آوردم. امروز ناقصترين تيل دنيا به افغانستان وارد ميشود. از جهت منافع يک عدهي محدود، اکثريت ما سرب را که بايد منع باشد در تيل، و امراض مختلف را [بار مي آورد] اينها را بايد زير کنترول بياوريم. چون محيط زيست ما فعلاً از نگاه تيل ناقص سخت در خطر است. دوم، هشتاد ميليون متر مکعب آب، مهار ساختن اش هم به نفع دنيا است، هم به نفع ما. از اين جهت، من ميخواهم که قسمت عمدهي سرمايهگذاري ما سر توليد برق از طريق آب باشد. يک قسمت زياد از اين به عقيدهي من از راه تجارتي که در محيط زيست وجود دارد راجع به کاربن، صورت گرفته مي تواند. نکتهي ديگر، جنگلات ما است. جنگلات ما در حال ازبين رفتن است. خوشبختانه چند کشف نو صورت گرفته که اطمنيان ميدهد که ما جنگلات بربادشدهي خود را شايد بتوانيم به صورت اساسي زنده کنيم. در عين حال، محيط زيست شهرهاي ما مورد توجه قرار نگرفته چون ما کودهاي ساختماني نداريم و يک سيستم واضح در شاروالي(شهرداري)هاي خود براي مواد فضله و غيره نداريم. از اين جهت نظم شهري ما بايد به صورت اساسي تغيير کند و عصري شود تا ما بتوانيم محيط زيست را حفاظت کنيم. 

عارف فرهمند، کابل

ویراستار: یاسر