1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سفارت جدید و مناسبات دیرینه • تفسیر

اوتا توفرن۱۳۸۷ تیر ۱۳, پنجشنبه

ساختمان جدید سفارت آمریکا روز ۴ ژوئیه در محل قدیم آن در برلین افتتاح خواهد شد. سفارت آمریکا تا سال ۱۹۳۹، در این محل قرار داشت. اوتا توفرن بازگشت سفارت به محل قدیم را، آغازی جدید در روابط دو کشور می‌داند.

https://p.dw.com/p/EVWW

ساختمان جدید سفارت آمریکا در برلین در مراسمی آمریکایی از نوع جشن‌های مردمی این کشور، مشابه همان جشن‌هایی که در روز استقلال ایالات متحده برگزار می‌شود، رسما افتتاح خواهد شد. بوش پدر، رئیس جمهور اسبق ایالات متحده و پدر رئیس جمهوری کنونی نیز در این مراسم حضور دارد. حکمت حضور او، نقش محوری‌اش در تحقق وحدت دو آلمان است. در سال ۱۹۳۹ و با فرا خواندن سفیر ایالات متحده از آلمان نازی، ساختمان سفارت آمریکا در برلین تعطیل شد. اوتا توفرن این بازگشایی را شاهدی بر تراز مثبت روابط آمریکا و آلمان می‌داند.

همه چیز از جنبه نمادین کامل است: ویلیام تیمکن، سفیر ایالات متحده در آلمان، روز جمعه (۴ ژوئیه) ساختمان جدید سفارت آمریکا را در میدان پاریسر پلاتس برلین، در قلب تاریخی پایتخت و در کنار دروازه براندنبورگ افتتاح خواهد کرد. رویدادی که برای بسیاری از آمریکایی‌ها حکم تعبیر یک رؤیا را دارد. رؤیایی که همانا صلح و آزادی در اروپاست، آرزویی که آمریکا نزدیک به یک سده برای آن تلاش کرد.

جنگ جهانی اول را می‌توان سرآغاز مشارکت آمریکا در روندهای اروپا دانست؛ پایان رسمی نظریه "عدم دخالت" و آغاز نزدیکی دنیای "کهنه" و "جدید" . به عبارت دیگر، نخستین فاجعه نظامی قرن بیستم، با جهانی‌شدن سیاست (آمریکا) هم‌زمان شد.

از روزی که وودرو ویلسون، رئیس جمهور ایالات متحده، با طرح ۱۴ ماده‌ای صلح اروپا، سنگ بنای مجمع جهانی (تشکیلاتی شبیه سازمان ملل کنونی) را بنیان نهاد، نود سال می‌گذرد. وی این اقدام را با علم به این‌که تنها یک همکاری منسجم بین‌المللی سبب کنار گذاشتن دائمی کشمکش‌ها خواهد شد، انجام داد.

طرح مجمع جهانی اما شکست خورد. چرا که ایالات متحده هیچ‌گاه خود به این مجمع نپیوست. از سوی دیگر آمریکا با مأموریت‌های بین‌المللی در سال‌های بعد، حق تصمیم‌گیری آزاد ملت‌ها را زیر پا گذاشت و در امور داخلی آنها دخالت کرد.

دخالت با ادعای "خیرخواهی" که ناشی از تجربه تاریخی آمریکاست و خودسری در تصمیم‌گیری، موجب ماجراجویی‌های بی‌محابا و تک‌روی‌های خطرناک این کشور شد؛ جنگ عراق بهترین مثال برای این ادعاست.

تأثیر غیر قابل انکار در اتحاد اروپا

با وجود مطالب یادشده اما نمی‌توان این حقیقت را کتمان کرد که ایالات متحده در قرن بیستم، نقشی بسیار مثبت در تاریخ اروپا ایفا کرد. اگر آمریکا نبود نه هولوکاست نازی‌های آلمان پایان می‌یافت و نه دیکتاتوری استالینی کشورهای اروپای شرقی که پیوستن به اروپای آزاد برایشان بیشتر یک رؤیا بود. آلمان اتحاد خود را که آغازگر اتحاد کامل اروپا بود، تا حد زیادی مدیون سیاست‌های آمریکا پس از جنگ جهانی دوم و البته نقش بی‌بدیل بوش پدر است.

البته این‌را هم باید اذعان کرد که آلمان متحد، هم‌چنان دچار کمبودهایی در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی است. و نیز نباید از نظر دور داشت که برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا، از مشکلات بزرگ و مزمن اقتصادی رنج می‌برند و آن‌طوری که "اروپای قدیم" می‌پسندد، رفتار نمی‌کنند. گاهی حتی به نظر می‌رسد که اتحادیه اروپا به دلیل چندصدایی بودن شهروندانش در وضعیت سقوط آزاد قرار گرفته است.

این مشکلات همه وجود دارند و البته در چارچوب قوانین و ائتلاف‌های موجود، با روش‌های مسالمت‌آمیز قابل حل هستند. نگاهی به درگیری‌های خونین سده گذشته، دو جنگ جهانی‌ای که بخش‌های وسیعی از اروپا را ویران کرد و سرکوب چند ده ساله برخی کشورهای اروپایی، دشواری راه را بهتر می‌نمایاند. این‌که امروز اروپا در جایگاهی قرار گرفته که می‌تواند مشکلات خود را صلح‌آمیز حل کند، تا حد زیادی دستاورد ایالات متحده و مشارکت نظامی این کشور در قرن بیستم برای آزادی ماست.

در مرکز اروپا، در قلب برلین

بیشترین نفع مشارکت نظامی ایالات متحده در اروپا، نصیب آلمان شد: از طرح مارشال برای بازسازی اقتصادی آلمان غربی گرفته تا پل هوایی برای کمک‌رسانی هواپیماهای این کشور به بخش‌هایی از برلین که در تصرف شوروی سابق بود؛ از استقرار نیروهای نظامی آمریکا در طول چند دهه در آلمان برای دفاع از این کشور در برابر زیاده‌خواهی‌های شوروی تا حمایت همه‌جانبه از آرزوی وحدت آلمان‌ها؛ آمریکا هیچ‌گاه آلمان را در مخمصه رها نکرده است، چراکه آلمان کلید صلح و آزادی اروپا بوده است.

با این تفاصیل، با افتتاح سفارت جدید آمریکا در برلین، دامنه همکاری‌ها گسترده‌تر می‌شود. این در واقع نه یک بازگشت، که یک شروع جدید است.

زمانی که در سال ۱۹۳۹ سفارت آمریکا به ساختمان قدیمی آن در برلین انتقال یافت، ایالات متحده سفیر خود را از آلمان نازی فرا خواند. ویلیام تیم‌کن، نخستین فرستاده آمریکاست که پس از جنگ جهانی دوم در قلب برلین و در کنار دروازه براندنبورگ خدمت خواهد کرد. گذشت زمان ثابت خواهد کرد که آیا آغاز جدیدی در روابط آلمان و آمریکا و روابط اروپا و آمریکا ممکن خواهد بود.

علایق مشترک

آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و جانشین گرهارد شرودر، تلاش برای حل اختلاف نظرها در مورد جنگ عراق را بر بستر روابط –نه‌چندان عمیق- دو طرف آغاز کرد. با حضور جانشین جرج دبلیو بوش در کاخ سفید، می‌توان انتظار داشت که روابط دوجانبه بار دیگر هم‌چون گذشته عمیق و گسترده شوند.

آمریکایی‌ها همواره در برابر آزادی احساس مسئولیت کرده‌اند. آنها حاضرند این احساس را با کسانی که مثل آنها قدر آزادی را می‌دانند، تقسیم کنند.