1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

باختری در رسانه های خارجی و انتقادها (2)

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

روزی، بیتی چند نوشـتم و برای پدر دادم. مرحوم پدرم آن را جهت اصلاح به مرحوم رقیم داد. مرحوم رقیم در چند جای این شعر تصرفهایی کرده بود.

https://p.dw.com/p/11Tqv
واصف باختری، شاعر و نویسنده افغان
واصف باختری، شاعر و نویسنده افغانعکس: Afghanasmai

بخش دوم و پایانی

ایران / رسـانه های درونمرزی و برونمرزها

1) نخسـتین نویسنده سـرشناس و آزادیخواه ایران که از واصف باختری نوشـت، احمد قاسمی بود. او در هفته نامه نهانی "توفان"، ارگان سـازمـان مارکسیست لیننیستی توفان، (تهران/ 1969) رویکردی داشـت به دو سـروده سیاسی باختری و بازتاب آن در میان هنرمندان جنبش چپ ایران.

2) هشـت سـال پس از احمد قاسمی، نیاز جوانرودی نقد دنباله داری نوشـت بر کتاب ناصر گلچین امیری در هفته نامه "آیندگان" (تهران/ 1977). پاره هایی از آن نوشـته ویژه واصف باختری بودند.

3) دکتور بهروز هـمدانی که می گوید پیشه اش سینمـاگـری اسـت، در یک رسـاله کوتاه (تهران/ 1999) از دو هنرمند افغانسـتان نگاشـته اسـت: رهنورد زریاب و واصف باختری.

4) از نویسندگان برونمرزی کشور همسایه که به دسـتاوردهای باختری چشم داشته اند، می توان از اینها نام برد: ملیحه تیره گل، اسمـاعیل خویی، مجید روشنگـر، رضا مقصدی، نصرت الله نوح و بهرام بیضایی.

رسـانه های انگلیسی

افزون بر برگـردان چندین سـروده باختری از سـوی دکتور پرخاش احمدی و دکتور آرلی لویین، شـمـاری از گزارشگـران و نویسندگان باخترزمین نیز از او یاد کرده اند، مـانند این نمونه ها:

1) Afghani refugee expresses same horror as Americans

By: Tamara Lush

St. Petersburg Times/ September 14, 2001

2) Leave the Island of Dream

By: Dr. Arley Loewen, CADA / Op Mercy, Kabul, Afghanistan

خشـم پراگنی ها

گاه واصف باختری آمـاج خشـم برخی از آدم های دلتنگ و دلباز نیز بوده اسـت؛ از آن میان دو تن زیرین، یکی آزرمگنانه ولی با نیش و کنایه، و دیگـری آشکارا و لجام گسیخته بر وی تاخته اند.

1) دکتور رازق رویین در سـرود "دلتنگــی" (کابل ناتهـ، شـمـاره 21/ جنوری 2006) با زبان اشـاره و زیرلایه های نمـادین به سـراغ این یادداشـت واصف باختری در دیباچه گزینه "تا شهر پنج ضلعی آزادی" رفته اسـت: "هـمه تاریخها را از پایان شعرها سـتردم. من پیرانه سـر، امـا با لجاجت یک کودک بهانه گیر می خواهـم این شعرها در برابر تاریخ بایسـتد، نه این که مسیر تاریخ برجبین شـان زده شود."

اگـر هدف "دلتنگی" دکتور رویین کسـان دیگـری باشـد و من از آن برداشـت نادرسـت داشـته باشـم، آمـاده ام از او و هـمه خوانندگان یا شنوندگان این یادداشـت شـرمسـارانه پوزش بخواهـم.

2) اسـتاد گل احمد یمـا در مقاله "نسل امروز و ریشه سـردرگمی در ادبیات" نه تنها بر واصف باختری بلکه بر دکتور لطیف ناظمی نیز فراوان جهیده اسـت.

سـراپای این نوشـته - و به گفته خود اسـتاد یمـا: این "تحلیل" - در نقش بزرگترین رهتوشه یکی از اسـتادان آگاه و نامور دانشگاه کابل در رشـته هنر و ادیبات، فواره خشـم و آمیزه کین و نفرین اسـت. او چنین لب می گشـاید:

"کاجسـتان شعر و شعور واصف باختری" نوشـته اسـتاد لطیف ناظمی را خواندم، بیشـتراز هر چیز مرا، نه خود این بزرگواران! بل نسلی که آنها به گمراهی شـان پرداخته اند، واداشـت که به تحلیل گذرا از آن نوشـته بپردازم و سفسطه یی را که دراین نوشـته موجود اسـت، برملا کنم. باختری هیچگاه نکوشید خود را از تقلید برهاند و به اسـتقلال وآزادی فکری دسـت پیدا کند. به هـمین جهت اسـت که او گاهی شعار می دهد، بد می گوید ولی هیچگاه راه را نشـان داده نمی تواند، کسی که شعر باختری را می خواند نمی داند که چی کند؟ رخوتی برایش دسـت میدهد امـا جرقه فکری به او انتقال نمی کند.

"نسل امروز و ریشه سـردرگمی در ادبیات" در شـانزده پاراگـراف و شـانزده عنوان کناری، چنانی از تاریخ نگارشش برمی آید، پیامد دسـتکم شـانزده مـاه تلاش پیهـم اسـتاد گل احمد یمـا پس از خواندن نوشـته دکتور ناظمی اسـت و می توان آن را رگبار نگاری یک تن از درمـاندگان "نسل امروز" دانسـت.

و در پایانی که پایان مباد!

درود بر هر آنکه هنر را پالوده نگه می دارد و زبان را پالوده تر.

پایان

صبور الله سیاه سنگ، نویسنده و پژوهشگر افغان مقیم کانادا
صبور الله سیاه سنگ، نویسنده و پژوهشگر افغان مقیم کاناداعکس: Afghanasmai


صبورالله سیاه سنگ

ویراستار: عاصف حسینی