1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

برتولت برشت، آفرینشگر تئاتر مدرن آلمان

۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

اویگن برتولت فریدریش برشت روز 10 فبروری 1898در شهر اوگسبورگ آلمان چشم به جهان گشود. برشت با مطرح کردن تئاتر روایی مدل جدیدی را در مقابل تئاتر کلاسیک یا تئاتر ارسطویی قرار داد.

https://p.dw.com/p/11Nvc
برتولت برشت، شاعر و نمایشنامه نویس آلمانی
برتولت برشت، شاعر و نمایشنامه نویس آلمانیعکس: AP

"ده قلمدار" عنوان سلسله یی است که به معرفی ده تن از نویسندگان موثر و صاحب نام آلمان می پردازد.

پدر برشت، برتولت فریدریش برشت و مادرش زوفی برشت بودند. برشت در سال 1917 مدرسه را با موفقیت تمام کرد. وی از خردسالی به نوشتن علاقمند بود، چنانچه در کتابچه یاداشتهای روزانه اش در سال 1913 نوشت: "من پیوسته باید شعر بنویسم". در همان سال صاحب امتیاز، ناشر و نویسنده مجله مکتبی که در آن درس می خواند، بود. اسم مجله "حاصل" بود. برشت در این مجله اشعار میهنی، روایتها و نقدهایش را می نوشت. او چون در مضمون الهیات سخت دلچسپی داشت، در همان سال 1913 درامه یی به نام "انجیل" نوشت و در مجله ی "حاصل" به نشر رسانید.

در آغاز جنگ جهانی اول، در سال 1914 نوشته هایش را در یکی از نشریه های ایالتی به نشر رساند. در آغاز تحت تاثیر فضای عمومی، به سیاست جنگی آلمان خوشبینی داشت، اما دیری نگذشت که نظرش در مورد جنگ تغییر کرد و در یکی از مقالاتش نوشت: "قربانی شدن برای میهن، پر افتخار و شیرین است. این یک آوازه است که انسانهای کله خالی فریبش را می خورند." بعد از این مقاله قرار بود از مکتب اخراجش کنند اما موقف پدرش به عنوان رئیس کارخانه کاغذ و وساطت معلم الهیات نجاتش دادند.

برشت در سال 1917 در دانشگاه مونیخ به تحصیلات در رشته های فلسفه، طبابت و ادبیات پرداخت که بعد از یک سال، دیگر ادامه نداد. برشت با نمایش پارچه "طبل نوازی در شب" در سال 1922 موفق به اخذ جایزهُ ادبی "کلایست" گردید.

برشت از نگاه سیاسی بعد از سالهای 1925 ـ 1924 معتقدانه به کمونیزم رو آورد و با نوشتن اثر "مرد مرد است" در سال 1926 هدف سیاسی مورد نظرش را مطرح کرد؛ اما هیچ وقت عضو حزب کمونیست آلمان نگردید. وی بعد از نقدهای متواتری که در رابطه با تئاتر آلمان نوشت، بعد از سال 1926 سبک مخصوص خودش را به نام "تئاتر روایی" مطرح کرد.

برشت با مطرح کردن تئاتر روایی، مدل جدیدی را در مقابل تئاتر کلاسیک یا تئاتر ارسطویی قرار داد. وی در این سبک نمی خواهد که بیننده احساساً تحت تاثیر نمایش قرار بگیرد، و یا با شخصیت های نمایش همدردی داشته باشد. برشت می خواهد که بیننده فعال شود و بیاندیشد، مجذوب نمایش نگردد و پیوسته نه درد شخص را بلکه درد اجتماعی را درنظر داشته باشد. برای اینکه بیننده محصور نمایش نگردد، برشت با فاصله گذاری یا قطع کردن نمایش، خواننده را به تفکر دعوت می کند و آن هم به این طریق که در این فاصله یا تقاطع، شعر یا آهنگ دسته جمعی خطاب به تماشاگران خوانده می شود. هدف برشت این بود که بیننده باید متوجه جریانات اجتماعی ـ سیاسی گردد و فعالانه سهم خود را ادا نماید.

تمام آثار برشت تا سال 1930 متاثر از اندیشه های هگل و مارکس اند. نمایش "اپرای سه قرانی" موفق ترین پارچه تئاتر در دهه بیست شناخته شده است. حزب نازی هیتلری از سال 1930 به بعد، به اخلال نمایش های برشت پرداخت. در سال 1933 زمانی که نازیها به قدرت رسیدند، پولیس داخل صالون تئاتر شد و مانع ادامه نمایش گردید و برگذارکنندگان نمایش برشت را به جرم خیانت متهم کردند.

به تا ریخ 28 فبروری سال 1933 برشت با فامیل و تعدادی از دوستانش از برلین به پاریس فرار کرد. در ماه می 1933 دولت نازی کتابهای برشت را آتش زد و تمام آثارش را ممنوع قرار داد و در سال 1935 تابیعت وی را گرفتند.

برشت با مطرح کردن تئاتر روایی، مدل جدیدی را در مقابل تئاتر کلاسیک یا تئاتر ارسطویی قرار داد.
برشت با مطرح کردن تئاتر روایی، مدل جدیدی را در مقابل تئاتر کلاسیک یا تئاتر ارسطویی قرار داد.عکس: AP

برشت در پاریس اتحادیه "خدمت به نویسندگان آلمانی" را تاسیس کرد تا آثار نویسندگانی که در مهاجرت بودند به نشر رسانده شود. در پاریس نخستین اثرش را در مهاجرت به نام "هفت گناه کبیره" نوشت و نمایش داد. بعد از مدت کوتاهی رهسپار دنمارک شد تا به فامیلش که قبلاً آنجا رفته بود، بپیوندد. او مدت پنج سال را در آنجا سپری کرد.

برشت افزون بر درامه هایی که نوشت، مقالات بی شماری برای نشریه های بیرون مرزی در پراگ، پاریس و آمستردام نیز نوشت. در سال 1941 پس از آن که ویزای امریکا را به دست آورد، یکجا با فامیلش عازم امریکا گردید. دولت امریکا در سال 1942 برشت را به عنوان "خارجی دشمن" نشانی و درج کرد. در سال 1947 به اتهام عضو بودن در یکی از احزاب کمونیست مورد تحقیق قرار گرفت. یک روز بعد از تحقیقات عازم پاریس شد و از آنجا به سویس رفت و مدت یکسال را در آنجا گذراند؛ زیرا سویس یگانه کشوری بود که برایش اجازه اقامت داد. در سال 1950 دولت اتریش برای برشت تابعیت اتریشی بخشید.

برشت در اکتوبر سال 1948 به دعوت اتحادیه فرهنگی آلمان (بعداً جمهوری دموکراتیک آلمان) به برلین سفر کرد اما اجازه دخول در برلین غربی را نداشت؛ زیرا امریکایی ها مخالف بودند و برایش اجازه دخول نمی دادند. در برلین شرق به خوبی استقبال گردید و امکانات خوبی برایش مهیا بود. او اما متوجه تکامل اوضاع سیاسی بود و متوجه شد که تغییرات "کیفی و بنیادی" نه توسط طبقه کارگر بلکه از بالا بر مردم تحمیل می گردد. برشت در سال 1949 دوباره به سویس رفت و درخواست اقامه دایمی کرد، اما دولت سویس درخواستش را رد کرد. برشت مجبور شد دوباره به برلین برگردد.

آلمان در سال 1949 رسماً به دو مملکت تقسیم شد. برشت چون از جانب امریکایی ها اجازه ورود به برلین غربی را نداشت، در آلمان شرق ماند و به کار تئاتر ادامه داد. او چون نمی خواست باز هم فراری شود، با وجودی که از برخورد دولت سوسیالیستی در مقابل مردم راضی نبود، اما با آنهم پیوسته کوشش می کرد با دولت در تفاهم باشد. اشعاری که سالها بعد از مرگش به نشر رسید، نشان دهندهُ رنجی است که وی در سیستم سوسیالیستی آلمان شرق می کشید.

به تاریخ 17 جون 1953 تظاهرات وسیعی از جانب کارگران در آلمان شرق صورت گرفت؛ زیرا دولت ساعت کار را زیاد کرده بود اما دردستمزد تغییری نیامده بود. برشت نامه یی به رئیس دولت "اولبریشت" نوشت و در آن همفکری خود را با دولت سوسیالیستی بیان کرد، اما از دولت خواست تا با کارگران به مذاکره بنشیند. دولت نامه ی برشت را به نشر رسانید، اما فقط همان بخشی را که پشتیبانی برشت را از دولت نشان می داد. این موضوع موقف برشت را سخت لطمه دار ساخت چنانچه در آلمان غرب نمایش های برشت بایکوت گردید. این بازی سیاسی برشت را شدیداً رنج داد و او با نشان دادن اصل نامه برای دوستان و نزدیکان خود، پیوسته کوشش داشت برائت حاصل کند اما دیر شده بود.

برشت در ماه آگست 1953 با نشر شعری به نام "حل" از سیاست دولت آلمان شرق فاصله گرفت:

"بعد از جنبش 17 جون

سکرتر اتحادیهُ نویسندگان شبنامه پخش می کرد

در آن آمده بود که مردم از اعتماد دولت سوُ استفاده کردند

و آنرا فقط با کار ِ دوبرابر می توانند دوباره حاصل نمایند

ساده تر نخواهد بود

که دولت مردم را منحل کند

و مردم جدیدی انتخاب نماید؟"

برشت به تاریخ 14 آگست سال 1956 در منزلش واقع در برلین چشم از جهان پوشید و جنازه اش با تشریفات و سهمگیری تعداد کثیری از مردم، هنرمندان و سیاستمداران به خاک سپرده شد. در روز خاکسپاری همانطور که وصیت کرده بود، هیچ سخنرانی صورت نگرفت. شاید نمی خواست که سیاستمداران آلمان شرق، یکبار دیگر از نامش سوء استفاده کنند.

دویچه وله / AP

ویراستار: عاصف حسینی